شرایط حساسی پیش‌روی سرمربی منچستریونایتد قرار دارد و او به خوبی می‌داند در این باشگاه با این حجم از بلبشو، هیچ بعید نیست شب بخوابد و صبح بلیط بازگشتش به آمستردام در کنار تختش قرار گرفته باشد!

اختصاصی طرفداری | پس از اینکه سرمربی منچستریونایتد فصل گذشته فراتر از انتظارات جامعه فنی فوتبال توانست تیم را پیشرفت دهد، امید این می‌رفت که حرکت او در فصل جاری نیز از همان ابتدا شدت بگیرد، با این حال به نظر می‌رسد مشکلات فنی فصل دوم منچستریونایتد، کمی زودتر رخ‌نمایی کرده و حالا اریک تن هاخ وظیفه دارد هر چه سریع‌تر راهکارهای خود را ارائه دهد.

در این یادداشت به طور ویژه و مفصل، مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مشکل فنی یونایتد را در فصل جاری بررسی خواهم کرد. این مشکل را از طریق موارد مصداقی، داده‌های فنی پیشرفته و نقشه‌های فنی مختلف شرح خواهم داد، ریشه آن را بررسی خواهم کرد و در انتها از این خواهم گفت که چه راه‌هایی می‌تواند برای حل این مشکل وجود داشته باشد.

خیلی سریع وارد بحث فنی می‌شوم. پیشتر در این یادداشت بسیار مهم درباره مفهوم «Build-up»، مراحل مختلف و اهمیت آن صحبت کرده‌ام. همچنین بارها نیز از زمان روی کار آمدن تن هاخ، از این گفته‌ام که یکی از بزرگ‌ترین مشکلات یونایتد مرحله اول و دوم از بازیسازی و انتقال ساخت بازی به مرحله سوم است. مسئله‌ای که از همان ابتدا اریک تن هاخ به دلیل عدم کار فنی توسط اوله گونار سولسشر، با آن درگیر بود و هیچ بازیکن متخصصی (دقت کنید - هیچ) در عقب زمین در این خصوص در اختیار نداشت (البته فوتبال باری به هر جهت سرمربی سابق اصلا نیازی به بازیکن متخصص نداشت). تن هاخ تقریبا تمام تابستان گذشته را در تلاش بود تا فرنکی دی یونگ، یکی از بهترین هافبک‌های عقب زمین موجود در مرحله اول و دوم از «Build-up» را جذب کند که مطابق انتظارات توفیق چندانی در این زمینه پیدا نکرد. با این حال در اقدامی جالب توجه و احتمالا از روی ناچاری، تن هاخ به سراغ کاسمیرو رفت تا در روزهای پایانی تابستان گذشته این هافبک برزیلی راهی یونایتد شود (انتقادات جدی به این تصمیم تن هاخ وارد است).

با این حال همان طور که بارها توضیح داده‌ام، کاسمیرو، به دلایل مختلف، آن هافبک عقب زمینی نیست که فوتبال مدنظر تن هاخ را جوابگو باشد. هافبک برزیلی یکی از بهترین‌ها در پست خود محسوب می‌شود با این حال توانایی‌های او مشخص است و تخصص چندانی در فوتبال مدرن در خصوص کار با توپ، حمل آن، ریتم دادن به بازی و مراحل اول و دوم از «Build-up» ندارد. عمده تخصص کاسمیرو در بازی بدون توپ است و همراه با توپ نیز البته او توانایی‌های زیادی دارد که مهم ترینش در مرحله سوم از «Build-up» رخ‌نمایی می‌کند.  

به همین دلیل بود که تن هاخ تابستان امسال نیز تلاش کرد تا یک هافبک در عقب زمین جذب کند. با این حال بودجه تخصیص داده شده در این پست با توجه به ضرورت‌های بی‌شماری که یونایتد در پست‌های مختلف داشت، آن مقداری نبود که تن هاخ بتواند کار ویژه‌ای در جذب بازیکن کند. در نهایت او موفق شد باز هم در لحظات پایانی، سفیان امرابط را جذب کند. درباره امرابط نیز از لحاظ فنی صحبت کرده‌ام (اینجا). هافبک مراکشی البته یک سوپراستار در عقب زمین محسوب نمی‌شود با این حال توانایی‌هایش در مراحل اول و دوم «Build-up» از کاسمیرو بیشتر است و می‌تواند به یونایتد کمک کند.

اما وقتی صحبت از مشکلات یونایتد در مرحله اول و علی‌الخصوص دوم «Build-up» می‌کنیم، منظورمان دقیقا چیست؟ در مرحله دوم، حفظ توپ و به گردش درآوردن متوالی و حتی طولانی آن اهمیت بسیار زیادی پیدا می‌کند. جایی که تیم صاحب توپ به دنبال رسیدن به ثبات در جریان مالکیت خودش است و پس از آن سعی می‌کند راه‌هایی برای انتقال تیم به مرحله سوم (خلق موقعیت) پیدا کند. حفظ و گردش توپ در یک سوم میانی آن‌قدر ادامه پیدا می‌کند تا شرایط برای انتقال توپ به یک سوم تهاجمی و در نهایت مرحله سوم از «Build-up» فراهم شود. این جا دقیقا مشکل یونایتد و تن هاخ نمایان می‌شود. جایی که یونایتد تا اینجای فصل نتوانسته به طور مفید و موثر در مرحله دوم از ساخت بازی عمل کند و تیمش را به طور سالم به مرحله سوم و یک سوم تهاجمی در جهت خلق موقعیت برساند. کاسمیرو چنین تخصصی ندارد و تا اینجا امرابط نیز نتوانسته در جلوی مدافعان به علت اجبار تن هاخ در بازی دادن او در پست مدافع چپ، به میدان رود. ایده بازی دادن امرابط در نقش «False full-back» (توضیح مفصل فنی) نیز به علت زمان کم و پیچیده بودن جا افتادن تیم و بازیکن در چنین نقشی، هنوز به خوبی جواب نداده است.

به نقشه فنی زیر دقت کنید که به خوبی می‌تواند موارد شرح داده شده را تبیین کند. نقشه فنی زیر مربوط به «PASSMAP» یونایتد در دیدار مقابل کریستال پالاس می‌شود. دیداری که یونایتد به شکلی عجیب آن را واگذار کرد. پیش از این درباره «PASSMAP» بارها توضیح داده‌ام (اینجا و اینجا). به طور خلاصه «PASSMAP» نقشه‌ای است که مشخص می‌کند تیم همراه با توپ چه وضعیتی در طول 90 دقیقه داشته و هر بازیکن به طور میانگین چه عملکردی داشته است. میانگین موقعیت مکانی بازیکنان حین به گردش درآوردن توپ، حجم پاس‌های ارسالی و دریافتی و همچنین میزان لمس توپ و بسیاری از گزارشات فنی دیگر، همگی در این نقشه قابليت رصد و تحلیل را دارد.

تحلیل نقشه بسیار معنادار و مهم است و بزرگ‌ترین مشکل فنی یونایتد را می‌تواند نمایان کند. می‌بینید که به شکل معنادار و کاذبی حجم بسیار بالایی از گردش توپ و پاس‌های یونایتد در این دیدار در نیمه زمین خودی و بین دو مدافع میانی تیم، واران و لیندلوف، رد و بدل شده است. به منطقه مشخص شده با مستطیل قرمز دقت کنید. یعنی جایی که انتظار می‌رود بازیکن شماره 18 (کاسمیرو) بتواند مرحله دوم از «Build-up» را به عهده بگیرد، تیم را به یک سوم تهاجمی ببرد تا آماده اجرای مرحله سوم از ساخت بازی شود. با این حال حفره‌ای بسیار بزرگ و رها شده بین یک سوم میانی و یک سوم تهاجمی یونایتد مشاهده می‌شود. جایی که خط عقب این تیم به رهبری کاسمیرو و با حضور امرابط در نقش «False full-back» نتوانسته تیم را به مرحله سوم ساخت بازی رهسپار کند. فاصله معنادار و زیاد چهار بازیکن یونایتد در عقب زمین با بازیکنان خط جلو، کاملا توی ذوق می‌زند و «PASSMAP» یونایتد را بسیار زشت و غیرکاربردی کرده است. می‌بینیم که شماره 11 (هویلوند)، شماره 8 (فرناندز)، شماره 7 (مونت) و شماره 28 (پلیستری) در بالای زمین بدون هیچ نقطه اتصالی رها شده‌اند و طبیعتا هیچ همکاری نه با خط عقب زمین و نه با یکدیگر شکل نداده‌اند. این نمونه بارز تیمی است که 90 دقیقه توپ را در اختیار داشته اما نتوانسته مراحل چهار گانه از «Build-up» را کامل کند و در نتیجه توپ بدون هیچ هدفی در نیمه زمین خودی و فاصله‌ای بسیار دور از دروازه حریف انتقال پیدا کرده بدون اینکه آن‌ها بتوانند در یک سوم تهاجمی کاری انجام دهند.

برای اینکه باز هم به طور ملموس‌تر این مشکل را درک کنید، به نقشه فنی زیر نیز دقت کنید. نقشه فنی که تمامی کنش‌های تدافعی و تهاجمی یونایتد را با و بدون توپ در دیدار مقابل کریستال پالاس نشان می دهد. شرایط مجددا معنادار است. همان‌طور که در بخش مشخص شده با مستطیل قرمز می‌بینید، بخش اعظمی از کنش‌های یونایتد همراه با توپ، شامل به گردش درآوردن آن، در نیمه زمین خودی صورت گرفته و می‌بینیم که یونایتد در انتقال توپ به یک سوم تهاجمی و شروع مرحله سوم از ساخت بازی، ناکام بوده. بخش اعظمی از توپ‌هایی که یونایتد مقابل پالاس راهی باکس حریف کرده، همان طور که در نقشه شفاف است، از طریق ضربات شروع مجدد بوده که به خوبی وضعیت اسفناک یونایتد را در این خصوص مشخص می‌کند.

نکات فنی شرح داده شده، نه تنها در بازی مقابل پالاس، که در دیگر دیدارهای یونایتد نیز در فصل جاری کاملا مشهود بوده و شرایط تفاوت چندانی با دیدار مقابل پالاس نداشته است. مهم‌ترین تفاوت در این خصوص را ما در دیدار مقابل برنتفورد شاهد بودیم. جایی که برای نخستین بار، اریک تن هاخ توانست از امرابط در پست و نقش تخصصی‌اش بهره ببرد. هافبک مراکشی در دیدار آخر قبل از تعطیلات بازی‌های ملی، سرانجام در جلوی مدافعان و کنار کاسمیرو قرار گرفت تا قدرت یونایتد در مرحله نخست و علی‌الخصوص مرحله دوم از ساخت بازی افزایش پیدا کند. مسئله‌ای که تن هاخ از ابتدا با جذب این بازیکن به دنبال آن بود اما به دلیل مشکلات مختلف نتوانست تا دیدار مقابل برنتفورد آن را اجرا کند. پیشرفت یونایتد در حد بازی نخستی که امرابط در پست تخصصی‌اش به میدان رفت در مرحله دوم از ساخت بازی تا حدی قابل قبول بود. این مسئله را نیز برای شما به طور فنی باز خواهم کرد.

به نقشه فنی زیر دقت کنید که باز هم «PASSMAP» یونایتد این بار در دیدار مقابل برنتفورد است. نقشه را با دقت نگاه کنید و با نقشه قبلی مقایسه کنید. تفاوت فنی بسیار مهم است. می‌بینیم که این بار با قرار گرفتن بازیکن شماره 4 (امرابط) به عنوان هافبک تخصصی در جلو مدافعان، کاسمیرو همراه با توپ جلوتر رفته تا تخصص خودش را در یک سوم تهاجمی نمایان کند. این بار امرابط مرد اصلی یونایتد در جلو مدافعان در مرحله اول و دوم ساخت بازی قرار داده شده و می‌بینید که اتصال یونایتد به یک سوم تهاجمی و بازیکنان خط جلو، بسیار بهتر شکل گرفته است. بازیکن شماره 10 (رشفورد)، بازیکن شماره 8 (فرناندز) و حتی بازیکن شماره 7 (مونت) بهتر در خط جلو در جریان بازی قرار گرفته‌اند و ورود کریستین اریکسن در نیمه دوم نیز توانست این وضعیت را بهبود دهد. دیگر خبری از حفره‌ای بزرگ همچون بازی مقابل پالاس در میانه میدان نیست و «PASSMAP» یونایتد سر و شکل بهتری پیدا کرده. این همان مسئله‌ای است که تن هاخ مدت‌هاست در تلاش است در بهترین کیفیت آن را در یونایتد اجرا کند که البته به دلایل مختلف هنوز ناموفق بوده است.

به نقشه فنی زیر نیز که مربوط به دیدار مقابل برنتفورد می‌شود، دقت کنید. نقشه‌ای مشابه آنچه از دیدار مقابل پالاس ارائه دادم. بر خلاف آن دیدار دقت کنید که چگونه حجم بیشتر به گردش درآوردن توپ توسط یونایتد این بار در یک سوم تهاجمی و نیمه زمین حریف رخ داده و بخش مهمی از کنش‌های تیم نزدیک باکس صورت گرفته است. مسئله‌ای که زمانی رخ می‌دهد که شما بتوانید مرحله اول و دوم از ساخت بازی تیمتان را به شکل صحیح و سالم سپری کنید. می‌بینید که دیگر یونایتد مجبور نبوده زمان زیادی را در نیمه زمین خودش جهت به گردش درآوردن توپ سپری کند و تیم موفق شده سالم‌تر مرحله دوم از ساخت بازی را پشت سر بگذارد.

اریک تن هاخ همچنان باید تیمش را در مرحله اول و دوم از ساخت بازی پیشرفت دهد. این تیم کار فنی زیادی دارد و هنوز تا نزدیک شدن به سطح دیگر تیم‌های مدعی فاصله فنی زیادی باقی مانده. این فاصله فنی به علت مصدومیت‌های مختلف بازیکنان کلیدی و حاشیه‌های مختلف این بازیکنان، در فصل جاری، هنوز پر نشده و حتی نزدیک به پر شدن نیز قرار نگرفته. اریک تن هاخ با بازگشت مهره‌های کلیدی باید این فاصله را رفته رفته کم و کمتر کند چرا که در این باشگاه با این حجم از بلبشو، هیچ بعید نیست که با چند نتیجه بد پشت سر هم، اتفاقات ناگواری برای او رخ دهد. انتظار می‌رود با بازگشت امرابط به پست و نقش اصلی‌اش، هماهنگی بیشتری در موضوع شرح داده شده، در یونایتد ایجاد شود و تن هاخ امیدوار است با استفاده بهتر از توانایی های آندره اونانا، تیمش در مرحله اول از ساخت بازی نیز پیشرفت کند. با این حال تنها چیزی که می‌تواند یونایتد را به مسیر رو به جلو بازگرداند، فقط و تنها فقط کار فنی است که صد البته کار فنی نیز با چالش‌های مختلفی که در یونایتد وجود دارد، زمان‌بر خواهد بود. اریک تن هاخ برای تماشای دومین برف زمستانه منچستر، باید سرعت پیشرفت فنی تیمش را بهبود ببخشد و در این مسئله هیچ شکی وجود ندارد.

*نقشه‌های فنی از گروه فنی Markstats و Stats Zone استخراج شده است.