اریک تن هاخ روی دوران حرفه ایش یک قمار بسیار سنگین انجام داد و حالا باید دید آیا می تواند یکی از بزرگ ترین باشگاه های دنیا را از سیاه چاله ای مخوف و ویرانگر نجات دهد یا خیر.

اختصاصی طرفداری - اگر تصور می کردید که رالف رانگنیک قرار است طی چند ماه تغییر مهمی در این منچستریونایتد (از لحاظ فنی) ایجاد کند، بهتر است همین حالا رشته ورزشی مورد علاقه تان را بدون تعارف تغییر دهید.

اینجا در همان روزهای ابتدایی حضور رالف رانگنیک به عنوان سرمربی موقت منچستریونایتد از لحاظ فنی به طور مفصل توضیح داده بودم که رویکرد تاکتیکی این سرمربی مولف آلمانی چیست و چگونه یونایتد یک ویرانه مطلق تاکتیکی برای او محسوب می شود. یک ویرانه مطلق تاکتیکی و یک سیاه چاله تاریک از لحاظ وضعیت شخصیتی بازیکنان، مسئله ای نیست که بتوان طی چند ماه آن را حل کرد. شما فقط برای شناخت حجم این بحران و وخامت اوضاع به چند ماه زمان نیاز دارید چه برسد به آغاز حل بحران.

با این حال رالف رانگنیک، یک پیامبر برای هواداران منچستریونایتد در سراسر دنیا (از جمله ایران) محسوب می شود. مردی که به خوبی به هواداران یونایتد نشان داد که تیمشان در چه سیاه چاله ای قرار دارد. درباره یونایتد طی این این سال ها یادداشت های تحلیلی و فنی مختلفی نوشته ام و به دفعات مسائل را به طرق مختلف توضیح داده ام. مسئله از لحاظ فنی برای جامعه فنی فوتبال اظهر من الشمس بود، هست و خواهد بود و حالا هواداران یونایتد نیز طی این چند ماه با رالف رانگنیک به خوبی متوجه شدند که تیمشان توسط اوله گونار سولسشر چگونه سه سال معطل مانده و در یک سیاه چاله عمیق قرار گرفته است. تیمی که اریک تن هاخ، سرمربی جدید یونایتد، تحویل می گیرد، از لحاظ تاکتیکی فاجعه مطلق است، از لحاظ تیم سازی ماقبل تحلیل است و از لحاظ وضعیت شخصیتی بازیکنان به همان بغرنجی وضعیتی است که مارکوس رشفورد در آن قرار دارد. درباره این مسائل همان طور که گفتم و می دانید، بارها در گذشته از لحاظ فنی و تحلیلی صحبت کرده ام.

مسئله جدید امروز اما روی کار آمدن اریک تن هاخ، به عنوان سرمربی جدید باشگاه است. اتفاقی که به خودی خود و روی کاغذ اتفاق مثبتی است. درباره اریک تن هاخ از لحاظ فنی در آینده ای نزدیک به طور مفصل با یکدیگر صحبت می کنیم. سرمربی هلندی، یک سرمربی رزومه دار، مدرن و صاحب سبک است. از نسل سرمربیان مدرنی است که منچستریونایتد سرانجام می تواند روی شکل گیری فوتبالش از لحاظ فنی، حساب باز کند. مسئله مهم در همین آغاز راه، اما «مافیای رسانه ای» است که در منچستریونایتد از زمان روی کار آمدن لوئیس فن خال تا به امروز ایجاد شده است. مافیای رسانه ای متشکل از بازیکنان سابق باشگاه که بازیگران اصلی آن گری نویل، پل اسکولز، ریو فردیناند و فیل نویل هستند. به این چهار نفر به طور متناوب روی کین و پیتر اشمایکل نیز یاری می رسانند. 

این افراد رسانه های ورزشی اصلی بریتانیا را به طور کامل در کنترل دارند. از بی بی سی وان تا بی تی اسپورتس و اسکای اسپورتس بریتانیا همه و همه محلی برای بیان اظهار نظرهای این افراد است. افرادی که از همان ابتدا لوئیس فن خال را تحت تاثیر قرار دادند، از بازوهای اصلی اد وودوارد جهت خیانت به ژوزه مورینیو محسوب می شدند و در نهایت سه سال، خون هواداران یونایتد را در حضور سولسشر نوشیدند و از دلایل اصلی ابقای سرمربی نروژی و معطلی تاریخی یونایتد زیر نظر او محسوب می شدند. تا آخرین لحظه تحقیر یونایتد مقابل لیورپول و سیتی یک کلمه از رفیقشان انتقاد نکردند و در نهایت نیز طی کمتر از دو هفته از روی کار آمدن رالف رانگنیک، به مسخره کردن او پرداختند. از این هم بگذریم که چگونه در یک بازه زمانی یک هفته ای با سم پاشی علیه آنتونیو کونته، او را از نیمکت یونایتد دور کردند. در نهایت آن ها در شب تحقیر دوم مقابل لیورپول از این گفتند که این یونایتدی نیست که می شناسند! باورتان می شود؟ این ها همان هایی هستند که پس از شکست در فینال لیگ اروپا مقابل ویارئال فریاد زدند این تیم بهترین یونایتد در دوران پسافرگوسن است و در فصل بعد (فصل جاری) می تواند زیر نظر سرمربی خود سرانجام به عنوان قهرمانی دست پیدا کند!!

حالا اریک تن هاخ روی کار آمده و در همین آغاز همه می دانیم که یکی از مهم ترین جدال های او در کنار آغاز پروسه خارج کردن یونایتد از این سیاه چاله عمیق، کنترل این مافیای رسانه ای است. مافیای رسانه ای که استانداردهای دو گانه را به مرزهای جدیدی رسانده و به خوبی نشان داده می تواند از همان ابتدا عرصه را بر هر سرمربی بزرگی تنگ کند. پل اسکولز در اظهار نظری در شبکه های اجتماعی درخواست داد که به اریک تن هاخ وقت داده شود (این هم از عجایب روزگار است) اما همه ما می دانیم سرمربی هلندی اگر دو باخت پشت سر هم بیاورد، اولین نفری که ارث پدرش را از او مطالبه خواهد کرد، همین آقای پل اسکولز است و دور نیست روزی که مافیای رسانه ای حاضر پس از چند باخت پیاپی حتی رزومه اریک تن هاخ را نیز 24 ساعته زیر سوال ببرند و بگویند که این سرمربی در کدام تیم بزرگی مربی گری کرده است. احتمالا برای این افراد تنها تیم بزرگ روی کره زمین، کاردیف است.

نیمه پر لیوان اما این بار هواداران آگاه تر یونایتد در سراسر دنیا هستند. با رسوایی های پیاپی به وجود آمده و علی الخصوص استاندارد دو گانه خنده دار این مافیای رسانه ای در زمان حضور اوله گونار سولسشر، دیگر کمتر کسی حاضر می شود برای صحبت های این افراد تره خرد کند و دیگر بعید است حنای آن ها رنگی داشته باشد. چاره کار یونایتد اما همچون همیشه، بسیار واضح است. این مافیای رسانه ای باید سکوت مطلق اختیار کند، مجموعه مدیریت باشگاه باید اختیار تام به زوج رانگنیک - تن هاخ از لحاظ فنی و مسائل نقل و انتقالاتی اهدا کند و بدون کم و کاست از این دو حمایت کند. خارج شدن یونایتد از این سیاه چاله کار چند ماه نبوده و نیست و هر فردی برای انجام آن به زمان مخصوص به خود نیاز دارد. زوج رانگنیک -  تن هاخ، می تواند این کار را انجام دهد اگر زمان، منابع و اختیارات لازم به آن ها داده شود. هواداران یونایتد یک بار دیگر با هزاران امید و آرزو دوران جدید را با یک سرمربی جدید دیگر آغاز می کنند اما موفقیت در این منچستریونایتد به عوامل مختلفی بستگی دارد که فقط یکی از آن ها، دانش فنی سرمربی، است.