با شکست تحقیر آمیز چهار گله، آن هم در خانه مقابل ذوب آهنی که هفته ها بود رنگ پیروزی را ندیده بود، فقط یک پیام از روی سکوها بلندتر از همیشه به گوش پاکو خمز رسید؛ رسیده وقت رفتن...

طرفداری | پاکو خمز روزهای تاریکی را پشت سر می گذارد و شاید اگر او یک سرمربی ایرانی بود، هفته ها قبل شغلش را از دست می داد!

تراکتور نه می برد و نه خوب بازی می کند. حتی دیگر نقطه های پایانی امید در شهر تبریز هم کور شده و این تیم که اول فصل یکی از مدعیان جدی قهرمانی بود، در بردن تیم های میانه جدولی هم ناکام است.

تراکتور در سه بازی آخر خود به دو مساوی و یک شکست رسیده و علاوه بر آن مرور عملکرد پاکو خمز طی 9 تقابلش با استقلال، پرسپولیس و سپاهان که تیم های مدعی لیگ برتر هستند نشان می دهد تی تی ها فقط دو بار پیروز شده اند و یک مساوی و شش شکست در کارنامه مرد اسپانیایی دیده می شود.

محمدرضا زنوزی که بارها نشان داده بود مرد صبوری نیست و چندین بار سرمربیان خارجی تراکتور را هم خیلی سریع اخراج کرد، این بار ترجیح داد به پاکو خمز اعتماد کند ولی به نظر می رسد این اعتماد کم کم رو به اتمام است، همانطور که حمایت هواداران تراکتور از پاکو خمز تمام شده است.

در حالی که هواداران تراکتور حتی بعد از خوردن هفت گل از استقلال هم به امید داشتن یک فصل رویایی از پاکو خمز حمایت می کردند، حالا دیگر خواهان اخراج او هستند! صبر هواداران در تبریز تمام شده و اخراج پاکو خمز، نزدیک و محتمل به نظر می رسد.

پاکو خمز
پاکو خمز

تراکتور در تابستان نقل و انتقالات فوق العاده ای داشت و حتی در زمستان باز هم بازیکنان خوبی به خدمت گرفت تا امروز آن ها به اندازه کافی بازیکن داشته باشند ولی واقعیت این است خمز مردی نیست که تراکتوری ها را به آرزوی شان برساند و این را بارها و بارها نشان داده است.

بازنده همیشگی بازی های بزرگ این فصل در نشست های خبری هم جنجال ساز شد و بارها و بارها با خبرنگاران وارد تنش شد. واقعیت این است خمز نه به انتقادات گوش می دهد و نه می خواهد تغییری ایجاد کند. هرچند پاکو خمز دوستان رسانه ای دارد که مدعی بودند او فوتبال اورجینال لالیگایی بازی می کند و قطعا موفق می شود، حالا باید از آن ها پرسید؛ فوتبال اورجینال لالیگایی همین بود؟

با شکست تحقیر آمیز چهار گله، آن هم در خانه مقابل ذوب آهنی که هفته ها بود رنگ پیروزی را ندیده بود، فقط یک پیام از روی سکوها بلندتر از همیشه به گوش پاکو خمز رسید؛ رسیده وقت رفتن...