شواین اشتایگر با یادآوری دورانی باشکوه و وقایع آن و اشاره به نام‌های آشنا، شما را به گذشته‌ای مملو از خاطرات پرتاب می‌کند...

طرفداری | از اعضای آخرین نسل موفق و درخشان فوتبال آلمان است. همه چیز، در آمار و رزومه او هویداست:

در طی هفده سال حضور در بایرن دقیقاً ٥٠٠ بازی برای پرافتخارترین تیم آلمان انجام داد و در سیزده فصل حضور در بوندسلیگا، هشت قهرمانی لیگ، هفت قهرمانی در جام حذفی و لیگ قهرمانان اروپا در سال ٢٠١٣ را به دست آورد.

باستین شواین اشتایگر از سال ٢٠٠٤ تا ٢٠١٦ در مانشافت مثل یک سرباز جنگید. او با ١٢١ بازی ملی و به ثمر رساندن ٢٤ گل، در رده چهارم لیست بازیکنان آلمان قرار دارد. در چهار دوره مسابقات قهرمانی اروپا و سه جام جهانی از جمله قهرمانی آنها در جام جهانی فوتبال ٢٠١٤ در ترکیب اصلی تیم قرار داشت. در جام جهانی ٢٠١٤، یکی از مهم‌ترین اعضای تیم در مبارزات قهرمانی آلمان بود و نقش مهمی در دفاع و کنترل لیونل مسی در فینال داشت. خیلی از فوتبالیست‌ها نمی‌توانند ادعا کنند در مقایسه با مسی رکورد خوبی داشته‌اند، اما شواین اشتایگر یکی از آنهاست. در هشت بازی در صحنه اروپا و بین‌المللی که هر دو بازیکن در ترکیب حضور داشته‌اند، مسی در دو بازی و شواین اشتایگر در شش مسابقه به پیروزی دست‌یافته است، از جمله برد ٧-٠ بایرن مونیخ مقابل بارسلونا در مجموع دو بازی نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان 2012/13 و البته فینال جام جهانی ٢٠١٤.

جای تعجب نیست که شواین اشتایگر توسط هواداران بایرن به‌عنوان fußballgott (خدای فوتبال) شناخته می‌شود.

قبل از اینکه در زادگاهش باواریا به یک اسطوره تبدیل شود، این ملی‌پوش آینده با برادر بزرگ‌ترش توبیاس، در لیگ دسته دوم آلمان و همچنین برای تیم ذخیره بایرن بازی می‌کرد. تا زمانی که بعدها با پپ گواردیولا و مورینیو همراه شد.

او درباره دوران گواردیولا اظهارنظر جالبی دارد:

وقتی پپ گواردیولا به بایرن مونیخ پیوست، همه معتقد بودند ما باید فوتبال دیگری بازی کنیم، مثل پاس های کوتاه و همه چیزی هایی که گاردیولا خواهان ان است، اما ما به نوعی ارزش های خود را از دست دادیم.

وقتی او با FFT صحبت می‌کند، پوزخند و شوخ‌طبعی زیادی در این مرد ٣٩ ساله موج می‌زند که شخصاً انتظار آن را نداشتم. شواین اشتایگر در تمام مدت، کاملاً راحت و آسوده و مسلط با رسانه‌ها صحبت می‌کند. شاید به این دلیل که از زمان آویختن کفش‌های خود در سال ٢٠١٩ به‌عنوان یک کارشناس تلویزیون در کانال آلمانی ARD کار می‌کند، و همسرش، ستاره سابق تنیس، آنا ایوانوویچ است. جالب است که شواین اشتایگر در سال‌های نوجوانی قبل از اینکه خود را به‌عنوان یک اسطوره در فوتبال تثبیت کند به‌عنوان یک اسکی‌باز، عملکرد خوبی داشت.

مسلماً زمان حضور این هافبک در منچستریونایتد طبق برنامه پیش نرفت، اما در طول این گفتگوی مفصل که او به سؤالات متعدد خوانندگان جواب می‌دهد شواین اشتایگر با یادآوری دورانی باشکوه و وقایع آن و اشاره به نام‌های آشنا، شما را به گذشته‌ای مملو از خاطرات پرتاب می‌کند.

امیرحسین صدر

٢٢ مه ٢٠٢٤

تقدیم به حمید. ش که فوتبال آلمان را دوست دارد و زحمات بیکران او برای تنظیم همه مطالب که تماما بر دوش او است

قهرمان

حقیقت دارد در جوانی مجبور بودید بین اسکی و فوتبال یکی را انتخاب کنید؟

من در فاصله یک ساعت تا جنوب مونیخ، نزدیک مرز اتریش در کنار کوه‌ها بزرگ شدم. پدرم اسکی‌باز و همچنین فوتبالیست بود، بنابراین وقتی دو، سه‌ساله بودم، اسکی را شروع کردم. دوست صمیمی من فلیکس نوریوتر است: هم سن هستیم، او یک ورزشکار حرفه‌ای در اسلالوم بود و جوایز زیادی هم برد. ما در رقابت دائمی با یکدیگر بودیم، یک روز او مسابقه را می‌برد، و یک روز من. وقتی 14 ساله بودم، باید تصمیم می‌گرفتم: پیشنهاد پیوستن به آکادمی اف سی بایرن را دریافت کردم، انجام هر دوی آنها غیرممکن بود. در واقع بایرن شانس آورد در تابستان از من درخواست کرد، بنابراین تصمیم گرفتم فوتبال بازی کنم! [می‌خندد]

برادر بزرگتر شما، توبیاس، نیز یک فوتبالیست حرفه‌ای بود، آیا این مورد انگیزه مضاعفی برای شما به همراه داشت؟
قطعاً به من کمک کرد، باید با افراد مسن‌تر رقابت می‌کردم. او دو سال بزرگ‌تر بود و در موارد زیادی بارها به دادم رسید، اما بازی با بچه‌های بزرگ‌تر مزیتی به شمار می‌رفت. آنها بلندتر و قوی‌تر و بهتر بودند، بنابراین باید راه خود را پیدا می‌کردم.
شواینی بزرگتر

در اولین بازی بایرن در لیگ قهرمانان اروپا مقابل لانس در سال ۲۰۰۲، تنها پس از دو جلسه تمرین با تیم اصلی، یک پاس گل دادید. چه حس و حالی داشتید؟

فیلیپ لام و من هر دو اولین بازی بزرگسالان را در المپیا اشتادیون انجام دادیم، در یک عصر سرد، با حضور فقط ۱۵۰۰۰ یا ۲۰۰۰۰ تماشاگر، بدون هیچ شانسی برای راهیابی به‌دور بعدی. یک فرصت به دست آوردم و بسیار خوشحالم که مارکوس فولنر آن را گل کرد. یادم می‌آید مربی وقت، اوتمار هیتسفلد بعد از آن به ما گفت: «از عملکرد شما خوشم آمد، از این به بعد با ما در تیم اصلی تمرین می‌کنید.» بی نظیر بود. فکر می‌کنم اوون هارگریوز جوان‌ترین بازیکن تیم بود، اما در آن زمان اینطور نبود که پنج یا شش بازیکن ۱۹ یا ۲۰ ساله در تیم حضور داشته باشد. فقط او بود.

ترجیح می دادید مثل ابتدای دوران حرفه ای در جناحین بازی کنید یا در نقش هافبک وسط؟

در تیم دوم، مرد مرکزی بودم، سپس در تیم اول به‌عنوان وینگر شروع کردم. یک‌راست و فوری انجام‌وظیفه کردن در وسط میدان آسان نیست، ما بازیکنان بسیار خوبی داشتیم. من نقش بال‌های کناری را دوست داشتم؛ می‌توانستی گل بزنی و پاس گل‌های زیادی بدهی. اما زمانی که یوپ هاینکس در چند بازی آخر فصل در سال ٢٠٠٩ هدایت تیم را برعهده گرفت، من را در نقش هافبک مرکزی قرار داد. سپس لوئیس فن خال در تابستان وارد شد و یکی از اولین چیزهایی که به من گفت این بود: «من تو را به‌عنوان مرد میانه میدان دیدم و خیلی دوستت داشتم، از این به بعد، تو در نقش هافبک مرکزی بازی خواهی کرد.» این برایم بسیار مهم بود، ویژگی‌های مثبت من بیشتر به عنوان یک هافبک میانی به‌کار می‌آمد تا یک وینگر.

بازی برای آلمان در مسابقات قهرمانی زیر ٢١ سال اروپا ٢٠٠٤ و بلافاصله پس از آن در یورو بزرگسالان چگونه بود

مسابقات زیر ٢١ ساله‌ها در آلمان بود، بنابراین من جلوی چشمان مردم کشورم بودم. سپس دو بازیکن در تیم بزرگسالان مصدوم شدند و مربی تیم رودی فولر، لوکاس پودولسکی و من را برای یورو ٢٠٠٤ دعوت کرد. این برای ما واقعه بزرگی بود. شانس بازی در یک تورنمنت بزرگ در ١٩ سالگی بسیار خاص است. 

کار کردن با فلیکس ماگات در بایرن مونیخ چگونه بود؟

کار سختی بود، هر روز، تمامی روز [می‌خندد] اما ما موفق بودیم، دو بار برنده دوگانه شدیم. از او چیزهای زیادی یاد گرفتم. ما بازیکنان با استعدادی داشتیم؛ اما برای اینکه واقعاً شانس بردن یک تورنمنت بزرگ را داشته باشید، باید خیلی کار کنید، باید نگرش درستی داشته باشید، و او فقط این را می‌خواست. او ما را مجبور به دویدن با توپ‌های طبی و این نوع وسایل و چیزها کرد! [می‌خندد]

اما بحثی در باب یادگیری اینکه چگونه باید یک حرفه‌ای کامل بود را ندارم، آن دوره برای خیلی از ما بسیار مفید بود.

به زمین می‌روی و حرفه‌ مرا اجرا می‌کنی شواینی 

حضور در یک تیم ملی جوان و جدید در جام جهانی ٢٠٠٦ آن هم در خاک خانه که با سبک و بازی هیجان انگیز باعث رونق فوتبال آلمان شد و تلقی و تصورات تیم را تغییر داد، چگونه بود؟

شش ماه قبل از مسابقات، انتظارات زیاد نبود، اما بعد از بازی اول و پیروزی ٢-٤ مقابل کاستاریکا انرژی زیادی در ورزشگاه ایجاد شد. همه شروع به باور کردند «ما ملت بزرگی هستیم و می‌توانیم در این مسابقات موفقیت داشته باشیم». پیشروی کردیم و در نیمه‌نهایی مقابل ایتالیا شکست خوردیم، به‌شدت غمگین بودیم، اما وقتی برای بازی رده‌بندی در فرودگاه اشتوتگارت فرود آمدیم، از فرودگاه تا هتل همه در خیابان‌ها برای ما دست می‌زدند و پرچم‌ها را تکان می‌دادند. باورنکردنی بود.

فکر می کنم جام جهانی ٢٠٠٦ نگاه بسیاری از مردم جهان به آلمان و فوتبال آلمان را تغییر زیادی داد.کدام لحظه از جام جهانی ٢٠٠٦ برای شما متمایز است؟ شما دو گل از راه دور عالی مقابل پرتغال در بازی رده‌بندی به ثمر رساندید.

قطعاً همان بازی مقابل پرتغال با بازیکنانی مانند لوئیس فیگو و کریستیانو رونالدو. برای ما مهم بود یک پایان موفقیت‌آمیز در تورنمنت داشته باشیم، ما بازی را بردیم و من دو گل به ثمر رساندم - می‌توانم بگویم به‌اضافه یک نیم گل! من آن یکی را کاملاً حساب نمی‌کنم برای اینکه یکی از بازیکنان پرتغال ضربه من را منحرف کرد. در واقع من دو و نیم گل به ثمر رساندم! [می‌خندد]

گل شواینی به پرتغال، رده‌بندی جام جهانی 2006

بازی با اسپانیا در فینال یورو ٢٠٠٨ تا چه حد سخت بود و چه خاطره‌ای از گل به ترکیه در نیمه نهایی دارید؟

دیدار ترکیه در نیمه‌نهایی یک بازی دیوانه‌کننده بود. وقتی آلمان با ترکیه بازی می‌کند همیشه رقابت زیادی وجود دارد، زیرا ترک‌های زیادی در آلمان زندگی می‌کنند. من بازی را مساوی کردم اما بازی در تمام مدت در جریان بود، سپس فیلیپ لام در آخرین ثانیه بازی را ۳-۲ کرد. اما وقتی در فینال با اسپانیا روبرو شدیم، آنها شایسته پیروزی بودند، بهترین تیم در آن دوره. ما ناکام ماندیم، اما حضور در فینال یک موفقیت محسوب می‌شد.

زمانی که لوئیس فن خال شلوارش را در رختکن بایرن پایین کشید تا تاکید کند برای تصمیم‌گیری‌های بزرگ توانایی دارد، آنجا بودید؟
 

آنجا بودم، اما شلوارش را به طور کامل رها نکرد! [می‌خندد] فقط کمی آن را پایین کشید تا نشان دهد وقتی مجبور است ترکیب یازده بازیکن اصلی را انتخاب کند، شجاعت می‌خواهد. آسان نبود. 

حتما خیلی از بازیکنان سعی کردند جلوی خنده خود را بگیرند؟
 

بله... اما چند نفر نتوانستند جلوی خنده خود را بگیرند!

فن خال را دوست داشتم. او همیشه با قلبش با تمامی تیم صحبت می‌کرد. او بسیار خون‌گرم بود، ما این را فراموش می‌کنیم. همیشه با او اوقات خوشی داشتم و در مورد تاکتیک و نظم و انضباط چیزهای زیادی از او یاد گرفتم. ما هنوز در مونیخ می‌گوییم؛ فان خال کسی بود که شروع به ساختن پایه‌های اساسی فوتبال در بایرن کرد. او با روش بازی‌اش همه چیز را تغییر داد و ما با او واقعاً موفق بودیم.

من همچنین یک سخنرانی پس از کسب بوندسلیگا و جام حذفی در بالکن اصلی میدان مونیخ را به یاد دارم. در آن بالا ایستاده بودیم و او ناگهان قصد بالا رفتن از لبه بالکن را داشت. فریاد زدم: اوه، اون داره چه‌کار می کنه؟ لطفاً او را متوقف کنید!» [می‌خندد] آن سخنرانی بسیار بامزه و‌ خنده دار بود!

بازی در اولین فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال ۲۰۱۰ چگونه بود؟ فکر می کنید چرا اینتر مورینیو قهرمان شد؟

یکی از چیزهایی که روی بازی ما تأثیر زیادی گذاشت غیبت فرانک ریبری برای کارت قرمز در بازی اول نیمه‌نهایی مقابل لیون بود، بنابراین ما او را از دست دادیم. ریبری و آرین روبن بازیکنان کلیدی ما برای لحظات بزرگ بودند، در سال ٢٠١٣ وقتی فینال را بردیم خاطرتان هست چه‌ها کردند. همچنین، و این را به خود خوزه مورینیو هم گفتم، اینتر از نظر تاکتیکی فوق‌العاده عمل کرد. همه چیز سر جای خودش بود. خاویر زانتی آن‌قدر جلو می‌آمد تا در نیمه خود ما اجازه بازی به من ندهد. مورینیو جزئیات بازی ما را زیر ذره‌بین برد و تکه‌تکه آن را مختل کرد و دراین‌بین دیگو میلیتو دو موقعیت در این بازی داشت و هر دوی آنها را به گل تبدیل کرد!

افسوس مارک فن بومل و باستین شواین اشتایگر از باخت به اینتر در فینال لیگ قهرمانان

برنامه و طرح آلمان، وقتی در جام جهانی ٢٠١0 انگلیس را ٤-١ شکست دادید، چه بود؟ آیا فکر می کردید با این اختلاف زیاد برنده خواهید شد؟

خب، تا مدتی بازی سخت و فشرده‌ای بود. من با فرانک لمپارد در این مورد صحبت کردم، شوت او آشکارا گل نبود! [می‌خندد] با گل فرانک جریان بازی می‌توانست تغییر کند، اما می‌دانستیم با یک بازی سریع و انتقالی مناسب اگر به‌سرعت توپ را در اختیار بگیریم، می‌توانیم به انگلیس آسیب بزنیم. ما تیمی نبودیم که همیشه جلو بریم و دائماً حمله کنیم. ما دفاع می‌کردیم و منتظر لحظاتی بودیم تا در فرصت مناسب ورق بازی را برگردانیم.

چه حسی داشتید وقتی پنالتی برنده را در ضربات پنالتی مقابل رئال مادرید در نیمه نهایی لیگ قهرمانان ٢٠١٢ در برنابئو به ثمر رساندید و بایرن در ورزشگاه خانگی خود به فینال رسید؟

بدیهی است، یک لحظه بزرگ بود. سایر بچه‌ها نیز گل زدند و مانوئل نویر دو پنالتی را مهار کرد، اما گرفتن پنالتی تعیین‌کننده آسان نیست، به‌خصوص خارج از خانه و در چنین ورزشگاهی. شانس بازی در فینال لیگ قهرمانان در شهر خود خارق‌العاده بود. تحقق آن، لحظه بزرگی در زندگی من بود.


 
آیا از دست دادن پنالتی شما در فینال ۲۰۱۲ مقابل چلسی دردناک ترین لحظه دوران حرفه ای شما بود؟

شما همیشه به بازی فکر می‌کنید که بیش از همه باعث ناراحتی شما شده است و این همان بازی بود. رئیس باشگاه ما، اولی هوینس، گفته بود؛ این بزرگ‌ترین بازی در زندگی او بود، و از اینکه یکی از بازیکنانی بودم که پنالتی را از دست داد، برایم دردناک بود.

با دانستن اینکه پتر چک دو پنالتی را پیش از این مهار کرده بود، چه احساسی داشتید؟

ما مشکل داشتیم، بازیکنان زیادی نداشتیم که بتوانند پنالتی بزنند، به همین دلیل مانوئل نویر سومین پنالتی‌زن ما بود. من برای پنالتی آماده بودم؛ البته شما خسته هستید، اما این بهانه خوبی نیست. پتر چک پنالتی‌های من را خیلی خوب آنالیز کرده بود، و آن را مهار کرد. اگر با انگشتانش توپ را لمس نمی‌کرد، توپ به داخل می‌رفت، و به تیرک دروازه نمی‌خورد. گاهی باید بپذیرید کسی بهتر از شما عمل کرده است، در آن روز چلسی بهتر نبود، بلکه پتر چک بود.

انگیزه بایرن مونیخ برای قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در فصل ۱۳-۲۰۱۲، پس از باخت در فینال سال ۲۰۱۲ در خانه، تا چه حد بود؟ بایرن سه گانه را برد...

از پیش فصل شروع شد. بازگشتیم و دوباره همه چهره‌ها را دیدیم، همان چهره‌هایی که بعد از فینال مقابل چلسی زیر دوش گریه می‌کردند. مربی ما، یوپ هاینکس، سخنرانی بسیار خوبی انجام داد و به همه ما انگیزه داد. در آن فصل، ما با شدت و جدیتی تمرین می‌کردیم که قبلاً هرگز ندیده بودم. هر وقت سرود لیگ قهرمانان شروع می‌شد، چشمانمان پر از آتش بود. فصلی باورنکردنی، نه‌تنها در لیگ قهرمانان بلکه می‌توانم بگویم بهترین سال بایرن مونیخ بود.

از پیروزی ۷-۰ در دو‌دیدار مقابل بارسلونا در نیمه نهایی لیگ قهرمانان ۲۰۱۳، و سپس شکست دادن بروسیا دورتموند در ومبلی بگویید؟

می‌دانستیم بارسلونا در بهترین شرایط خود نیست، قصد نداشتیم آنها را خجالت‌زده کنیم، اما می‌خواستیم از این موقعیت استفاده کنیم. پیروزی در فینال هم حس بسیار خوبی داشت. این تنها بازی بود که در ۱۵، ۲۰ دقیقه اول احساس می‌کردم کوله‌پشتی را روی شانه‌هایم گرفته‌ام، فشار بازی بسیار زیاد بود. ما مقابل بزرگ‌ترین رقیب خود بازی می‌کردیم و در سه فینال لیگ قهرمانان در چهار سال گذشته بازی کرده بودیم، اگر دوباره شکست می‌خوردیم، بازگشت آسان نبود. اما پس از ۲۰ دقیقه اول، کوله‌پشتی‌ها را رها کردیم و شخصیت و ذهنیت واقعی خود را نشان دادیم. در پایان با ترکیب عالی ریبری و روبن بازی را از آن خود کردیم.

جام لیگ قهرمانان در دستان شواینی

وقتی در نیمه نهایی جام جهانی ۲۰۱۴ مقابل برزیل میزبان مسابقات قرار گرفتید چه انتظاری داشتید؟ مطمئناً انتظار پیروزی ۷-۱ را نداشتید!

نه! اما ما انتظار فضای زیاد و آزادی را داشتیم. ما مرد بزرگی در تیم ملی داشتیم که همه چیز را در مورد حریفان آنالیز می‌کرد، نه‌تنها تاکتیک‌های آنها، بلکه ذهنیت و شخصیت آنها. او گفت: "آنها چهار بازیکن تهاجمی، چهار بازیکن دفاعی و دو بازیکن در خط میانی دارند، آنها واقعاً تیم فشرده و جمع و جوری نیستند. بعد از گذشت دقایقی از بازی، همه آنچه را که او گفته بود در زمین احساس کردیم، بنابراین از فرصت استفاده کردیم، سپس با موقعیت اول گل زدیم، و موقعیت دوم، دوباره گل.

وقتی گل‌ها ادامه پیدا می‌کردند، آیا فکر می‌کردید، وای، این باورنکردنی است؟

بله موقعیت دیوانه‌کننده‌ای بود. وقتی نیمه اول ۵-۰ شد، ما همچنان به بازی حرفه‌ای نگاه می‌کردیم، نمی‌خواستیم از مرز عبور کنیم. وقتی با ۵ گل جلو هستید و می‌دانید فینال پنج روز بعد از آن است، می‌توانید با کنترل بازی در انرژی صرفه‌جویی کنید.

فینال جام جهانی ۲۰۱۴، زمانی که آلمان در وقت های اضافه ۱-۰ آرژانتین را در ماراکانا شکست داد، یکی از بهترین عملکردهای انفرادی شما بود…؟

بله این بهترین عملکرد من در یک مسابقه در دوران حرفه‌ای‌ام بود. بازی برابری بود، اما ما احساس قدرت می‌کردیم و موقعیت‌های خوبی داشتیم. آگوئرو در آن دیدار دستش را به صورتم کوبید. او قبلاً یک کارت زرد داشت، فکر می‌کردم داور او را اخراج می‌کند، اما این کار را نکرد. شاید این‌طور بهتر بود، چون بازی باز بود و ما فضای کافی داشتیم تا به گل برسیم. وقتی ماریو گوتزه گل زد، اشک در چشمانم حلقه زد، اما در مغزم موقعیت چلسی از فینال لیگ قهرمانان دو سال قبل را نیز در ذهن داشتم، زمانی که توماس مولر در دقیقه ۸۳ گل زده بود و ما خیلی به کسب جام نزدیک بودیم. حفظ تمرکز بسیار مهم بود، قطعاً آسان نبود، اما ما موفق شدیم خود را تا پایان اداره کنیم.

شما در بازی های خود مقابل لیونل مسی چندین داستان موفقیت‌آمیز داشتید. این واقعاً خیلی رایج نیست…

وقتی با آرژانتین روبرو می‌شدیم، در واقع همیشه به پیروزی دست یافتیم: در ضربات پنالتی در مرحله یک‌چهارم نهایی جام جهانی در برلین در سال ۲۰۰۶، سپس برد ۴-۰ در مرحله یک‌چهارم نهایی در آفریقای جنوبی در سال ۲۰۱۰، و در ریو در فینال سال ۲۰۱۴. در بعضی بازی‌ها مقابل بارسلونا هم بد عمل نکردیم. اما زمانی که بارسلونا، نیمار، لوئیس سوارز، دنی آلوز، آندرس اینیستا، ژاوی، سرخیو بوسکتس، جوردی آلبا... مسی را احاطه کرده بودند، کار سختی بود. آن تیم در اوج خود بسیار بسیار خوب بود.

اما همیشه می‌توانستم احساس کنم او از دیدن من خوشحال نمی‌شود! مسی را در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر دیدم، زمانی که آرژانتین دومین بازی خود را مقابل مکزیک انجام می‌داد - بازی بسیار مهمی برای آرژانتین بود. با کانال تلویزیون آلمانی ARD، در جایی که بازیکنان خود را گرم می‌کردند، پخش زنده داشتیم، او مرا دید و لبخندی زد. باز هم می‌توانستم احساس کنم او خوشحال است که من دیگر در زمین بازی مقابلش قرار ندارم! [می‌خندد]

مسی در آغوش قهرمان جهان

تجربه شما از بازی زیر نظر پپ گواردیولا چگونه بود؟ آیا می‌توانید تفاوت عمده‌ای را در نحوه کار او در مقایسه با نحوه بازی بایرن پیش از او احساس کنید؟

بله او می‌خواست خیلی چیزها را تغییر دهد، آسان نیست. او پس از کسب سه‌گانه آمده بود. ما بهترین تیم اروپا بودیم، سپس گواردیولا، به‌عنوان بهترین مربی اروپا وارد شده بود و قصد داشت امضا و شخصیت جدیدی به ما بدهد. ما از بازی کردن برای او چیزهای زیادی یاد گرفتیم. او در یافتن راه‌حل در طول بازی فوق‌العاده است. بارها در موقعیت‌های متفاوت در نیمه بازی وجود داشت که او به ما می‌گفت: «باستی، تو توپ را اونجا بفرست. توماس، به اون نقطه هجوم ببر. ۱۰۰ درصد کار خواهد کرد.» ما آن را انجام می‌دادیم…و بوم، گل. او یک نابغه است. اما در مونیخ برای او آسان نبود؛ زیرا ما از قبل موفقیت‌های بزرگی کسب کرده بودیم. ما در چهار سال سه بار به فینال لیگ قهرمانان رسیده بودیم و جام را در سال ۲۰۱۳ به دست آورده بودیم. تحت رهبری گواردیولا، ما همیشه لیگ را با فاصله زیادی می‌بردیم، اما موفق نشدیم لیگ قهرمانان را به دست اوریم.

پپ گواردیولا با بارسلونا و منچسترسیتی قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شده است، به نظر شما چرا او در بایرن موفق به کسب این دستاورد نشد؟

در مونیخ، مردم وقتی سبک خاصی از فوتبال را دوست دارند - این در DNA آنهاست. وقتی با هواداران صحبت می‌کنم، به من می‌گویند زمانی که یوپ هاینکس سرمربی بود، می‌توانستند احساس کنند بایرن با DNA خود بازی می‌کند. ما دفاع می‌کردی، همیشه حمله نمی‌کردیم؛ اما مالکیت توپ را در اختیار داشتیم. همان هواداران به من گفتند: "گواردیولا: مربی بزرگی است، اما ما نتوانستیم DNA بایرن را در بازی او احساس کنیم. این خیلی عجیب به نظر می‌رسد، اما این مورد کمی مشکل‌ساز شده بود. در لیگ قهرمانان، چیزهای خیلی کوچک تفاوت‌های بزرگی ایجاد می‌کنند، به فینال می‌رسی یا نمی‌رسی!

علت تصمیم شما برای ترک بایرن مونیخ و رفتن به منچستریونایتد چه بود؟
وقتی حدوداً ١٠ ساله بودم و در خانه فوتبال بازی می‌کردم، پیراهن منچستریونایتد را می‌پوشیدم. یک ساعت زنگ‌دار به شکل اولدترافورد هم داشتم، وقتی آن را فشار می‌دادید، آوای «شکوه، شکوه، من یونایتد!» "Glory Glory Man United” به گوش می‌رسید. همیشه می‌گفتم اگر زمانی بایرن مونیخ را ترک کنم، فقط برای منچستریونایتد خواهد بود. ما یک‌بار در اولدترافورد مقابل منچستریونایتد قرار گرفتیم و ۲-۳ شکست خوردیم اما روی گل‌های خارج از خانه به پیروزی رسیدیم، آرین روبن یک گل زیبا به ثمر رساند و وقتی زمین را ترک می‌کردیم، همه هواداران یونایتد ما را تشویق کردند. این در فوتبال عادی نیست. من واقعاً از این عمل آن‌ها خوشم آمد.

اوون هارگریوز بعد از رفتنش گاهی اوقات در تمرینات بایرن حاضر می‌شد، همیشه می‌گفت بازی کردن در خارج از کشور با فرهنگ جدید خوب و لازم است و باید یک‌بار در زندگی خود این کار را انجام دهید. این دقیقاً همان چیزی است که فرانتس بکن باوئر به من گفت. من اصلاً پشیمان نشدم، تصمیم درستی بود. لوئیس فن خال در آن دوران سرمربی منچستریونایتد بود و من او را می‌شناختم، او یک عامل محرکه بود.

شواینی در اولدترافورد

احساسی ترین لحظه‌ای که دقیقاً بعد از ۵۰۰ بازی بایرن را ترک کردید چه بود؟

بازی خداحافظی‌ام، در بازی بایرن مونیخ مقابل شیکاگو فایر در سال ۲۰۱۸ بسیار احساساتی شده بودم. رفتن کار آسانی نبود. اما خاطرات خوبی هم در یونایتد دارم، مردم آنجا را دوست داشتم، طنز و شوخی ها را و از حضور در آنجا بسیار لذت بردم. متأسفانه دو بار در فصل ۱۶-۲۰۱۵ که تقریباً با لستر در صدر لیگ بودیم مصدوم شدم. این یک شانس بزرگ برای قهرمانی در لیگ برتر بود.
همچنین در ماه دسامبر به شدت برای سه بازی محروم شدید. اگر آن فصل طولانی‌تر در زمین بودید، شاید می‌توانستید تفاوتی ایجاد کنید؟

ما هر سه بازی را باختیم، مقابل تیم‌هایی که فکر می‌کنم می‌توانستیم شکستشان دهیم. بعد هم مجروح شدم. اما تا ژانویه خیلی خوب کار کردیم.

شما دو سال پس از بازنشستگی سر الکس فرگوسن به منچستریونایتد پیوستید. و باشگاه در حال تغییر و تحول بود…

من می‌توانم اندازه‌های منچستریونایتد را احساس کنم، حتی اگر نمی‌توان آن را با مونیخ مقایسه کرد. بخش پزشکی در مونیخ فوق‌العاده بود: آنها دکتری داشتند که پزشک تیم ملی نیز بود. اما بازی در اولدترافورد شگفت‌انگیز بود، مانند بازی با افرادی مانند وین رونی، مایکل کریک، اشلی یانگ. نشست‌وبرخاست با آن‌ها را دوست داشتم، صحبت‌کردن با آنها لذت‌بخش بود. فکر می‌کنم لوئیس فن خال قصد تغییر بیشتر باشگاه را داشت و مطمئنم با کمی اعتماد بیشتر این کار را زودتر از حد معمول انجام می‌داد. وقتی به گذشته نگاه می‌کنید، فکر می‌کنم منچستریونایتد سال‌های زیادی را به این دلیل از دست داد.

چرا ژوزه مورینیو شما را انتخاب نمی کرد؟ تحت هدایت او شما تقریباً در یک فصل کامل یک بازی لیگ هم انجام ندادید، فقط چند بازی در جام حذفی، و بیشتر به عنوان بازیکن تعویضی استفاده می‌شدید؟

بعداً از من عذرخواهی کرد. با او دست دادم و گفتم: "خوبه، نگران نباش." قطعاً دوست داشتم با پل پوگبا و زلاتان ابراهیموویچ بیشتر بازی می‌کردم، فکر می‌کنم با این دو بازیکن می‌توانستیم دستاوردهای بیشتری داشته باشیم. اما از هواداران به‌خاطر استقبالی که از من کردند، اگر فرصت بازی پیدا می‌کردم سپاسگزارم. رؤیای من این بود که دوباره در اولدترافورد بازی کنم و این اتفاق، بعد از تمرین به‌تنهایی با تیم‌های زیر ۱۹ یا زیر ۱۷ سال رخ داد. بازی مجدد در اولدترافورد واقعاً برایم ارزش زیادی داشت.

به عنوان یکی از معدود بازیکنانی که زیر نظر پپ گواردیولا و ژوزه مورینیو بازی کرده است، بزرگترین تفاوت آن‌ها را در چه می‌بینید؟
بزرگ‌ترین تفاوت؟ احتمالاً تمام نگاه آنها به فوتبال! [می‌خندد] باید بگویم، من همیشه رابطه خوبی با مورینیو داشتم. وقتی صحبت می‌کردیم همیشه خیلی محترمانه بود. شخصیت او را خیلی دوست داشتم. اما نحوه بازی او و پپ گواردیولا؟ آنها بسیار متفاوت بودند.
پیشنهادهایی وجود داشت مبنی بر اینکه مورینیو شما را انتخاب نکرد زیرا فکر می‌کرد شما برای بازی به سبک گواردیولا آموزش دیده اید - آیا دلیلش این بود؟

نمی‌دانم، شاید این تصمیم هیئت‌مدیره نیز بوده است. باید درک کنید: من فصل قبل از ناحیه زانو آسیب دیدم، گفتم قرار است در منچستر به مداوا بپردازم، سپس همان مصدومیت دوباره اتفاق افتاد، رقابت‌های یورو در راه بود، بنابراین از باشگاه و لوئیس فن خال پرسیدم؛ آیا می‌توانم. درمان را در آلمان انجام دهم. برای یک بازیکن، مهم‌ترین چیز این است که سالم باشد و هر چه زودتر به زمین بازگردد. این هدف من بود، بنابراین این‌طور تصمیم گرفتم، ولی این تصمیمی علیه منچستریونایتد نبود.

چرا نتوانستی جام جهانی را به شیکاگو فایر بیاوری؟! قابل درک است وقتی خبرنگاری از شما پرسید؛ آیا می توانید جام جهانی را برای باشگاه تصاحب کنید، کمی گیج به نظر می رسیدید؟

[می‌خندد] من نفهمیدم چه می‌پرسد! فکر کردم جوک است. اما بعدها متوجه شدم که در آمریکا درباره مسابقات جهانی World series صحبت می‌کنند و به این دلیل سؤالش را این‌گونه بیان کرد. لحظه بامزه‌ای بود! بعداً هر وقت او را می‌دیدم، همیشه سر این جریان با هم شوخی می‌کردیم.

به مدت سه سال روزهای خوبی را در آنجا سپری کردم. با اروپا بسیار متفاوت است، چالشی بزرگ و همچنین فرصتی برای تغییر نتایج در شیکاگو فایر بود، زیرا آنها همیشه در انتهای لیگ بودند. دائماً سعی کردم در آنچه که در زمین و خارج از آن مهم است اظهارنظر کنم و اطلاعاتی را در اختیار بازیکنان قرار بدهم.

چه کسی اولین حرکت را انجام داد: شما یا آنا ایوانوویچ؟ آیا اصلا پیش از این از طرفداران بزرگ تنیس بودید؟

ما در آلمان بوریس بکر و استفی گراف را داشتیم، برای همین همیشه تنیس را دنبال می‌کردیم. یک روز آنا را در تلویزیون دیدم و گفتم: «دختر بدقیافه‌ای نیست!» او عزم عجیبی برای پیروزی داشت و در ۲۰ سالگی شماره 1 جهان شد، از صربستان آمده بود، کشوری که واقعاً مهد تنیس به‌حساب نمی‌اید. شنیدن همه داستان‌های مربوط به او، بزرگ‌شدن با تنیس از سن پنج‌سالگی، و جنگ در صربستان، بسیار تأثیرگذار بود.

 
آیا این درست است که شما در نیویورک ملاقات کردید؟
ممکن است… [با خجالت و شرمی می گوید] نه، شما درست می گویید!

آیا تا به حال وسوسه شده اید، پس از بازنشستگی به جای اینکه یک کارشناس فوتبال در تلویزیون باشید، به سمت مربیگری بروید؟

واقعاً نه در حال حاضر نمی‌توانم تصور کنم ۳۶۵ روز در سال در کنار زمین کار کنم. من چند شریک دارم که با آنها کار می‌کنم، بنابراین برنامه من به‌نوعی پر است، البته هنوز هم می‌توانم از گذراندن وقت با خانواده و بچه‌ها لذت ببرم، برایم بسیار مهم است. شما هرگز نمی‌دانید، اما من برای یک کانال تلویزیون آلمانی به‌عنوان یک کارشناس کار می‌کنم، بنابراین به فوتبال نزدیک هستم که خب این نیز برایم بسیار اهمیت دارد.

به نظر شما مهمترین چیزی که تیم ملی مردان آلمان برای موفقیت دوباره به آن نیاز دارد چیست؟

تعادل بهتر بین فوتبال تهاجمی و فوتبال دفاعی. ما بازیکنان هجومی باورنکردنی داریم، مثلاً جمال موسیالا هدیه‌ای از انگلیس است! باز هم ممنون [می‌خندد]

ما فقط باید کار دفاعی خود را تقویت کنیم، سپس فکر می‌کنم می‌توانیم برای یورو در خانه خودمان در تابستان امسال آماده باشیم. شخصاً فکر می‌کنم اگر به یک‌چهارم نهایی راه پیدا کنیم، اتفاق خوبی خواهد بود، اما مهم‌تر از آن این است که مردم بتوانند با تیم احساس نزدیکی و هم‌ذات‌پنداری کنند. این مهم‌ترین چیز ممکنه است.

 آیا نوبت انگلیس است که در این تورنمنت قهرمان شود؟

خب، این بستگی دارد، احتمالاً باید کمی تمرین پنالتی داشته باشند! (می خندد)