نگاه کردن به وضعیت روز و کیفیت جام های کسب شده احتمالا ساده ترین کار برای قضاوت عملکرد یک سرمربی باشد اما راه های متفاوت تر و شاید عمیق تری نیز برای بررسی این مساله وجود دارد.

اختصاصی طرفداری - همواره منتقد همیشگی قضاوت عموم هواداران فوتبال درباره عملکرد سرمربیان در سطح اول فوتبال دنیا بوده ام. هواداران فوتبال معمولا کیفیت یک مربی را در هر تیمی با جام های کسب شده اش می سنجند و این جام ها نیز صرفا محدود به قهرمانی لیگ داخلی و لیگ قهرمانان اروپا می شود.

در آخرین یادداشت خود سوالی را درباره عملکرد آنتونیو کونته در تاتنهام از هواداران فوتبال مطرح کردم و از آن ها پرسیدم که حالا چگونه می توان عملکرد فردی همچون آنتونیو کونته را در تاتنهام در فصل جاری تحلیل کرد آن هم در شرایطی که او موفق به کسب هیچ جامی نشده است؟ (اینجا) آیا مثلا ارزش کاری که او در تاتنهام انجام داده به دلیل عدم کسب جام، از پپ گواردیولا که موفق به کسب یک جام مهم در سیتی شده، کمتر است؟ عموم هواداران فوتبال احتمالا پاسخ داده اند که بله چون پپ گواردیولا قهرمان شده اما آنتونیو کونته تنها موفق به کسب سهمیه شده است. اما حقیقت ماجرا به این سادگی نیست. آنچه کونته در تاتنهام انجام داده باید در شرایطی سنجیده شود که او این تیم را تحویل گرفته و شرایطی که تیم را تحویل داده و اساسا مقایسه اینکه پپ گواردیولا عملکرد بهتری از کونته داشته، نمی تواند صحیح باشد.

عملکرد یک سرمربی را شما نمی توانید بدون توجه به وضعیت تیمی که هدایت آن را عهده دار است، مورد بررسی قرار دهید. اگر سرمربیان دارای هویت و فلسفه مشخصی هستند، تیم های تحت هدایت آن ها نیز پیش از حضور آنان و پس از حضور آنان، قطعا دارای هویت و فلسفه مشخصی بوده اند. عملکرد یک سرمربی و میزان موفقیت او در دل وضعیت تیمی که هدایت آن را عهده دار است، معنا پیدا می کند. وقتی یک سرمربی هدایت تیمی را عهده دار می شود، وضعیت تیم در روز اول و آنچه پیش از حضور سرمربی مورد نظر در تیم رخ داده، بسیار اهمیت دارد و عملکرد آن سرمربی را باید با توجه به تمامی این عوامل مورد بررسی قرار داد. این مساله هم درباره گذشته و هم درباره آینده می تواند صدق کند.

در این یادداشت تحلیلی قصد دارم درباره پارامتری صحبت کنم که باعث می شود نگاه متفاوت تر و شاید حتی عمیق تری به عملکرد سرمربیان مختلف داشته باشیم. قضاوتی که چیزی فراتر از کسب جام و کیفیت جام است و می تواند تصویر دقیق تری به ما درباره عملکرد سرمربیان مختلف ارائه دهد. پارامتری که از آن صحبت می کنم را «پیش و پس از وقوع» نامیده ام. منظور از پارامتر مذکور این است که ما عملکرد یک سرمربی را در یک تیم، فارغ از اینکه چه جامی و به چه صورت کسب شده، با توجه به عملکرد تیم تحت هدایتش پیش و پس از حضور او بسنجیم. به این معنی که بررسی کنیم یک سرمربی چه چیزی را به تیم اضافه کرده که پیش از آن در طول تاریخ، آن تیم تجربه نکرده (یا اینکه به ندرت تجربه کرده) و اینکه پس از پایان دوران سرمربی مورد نظر، آن تیم چه وضعیتی داشته و سرمربیان بعدتر چه عملکردی داشته اند. برای ورود به بحث طبیعتا نیاز به مورد مصداقی داریم.

مورد مصداقی را با داغ ترین بحث روز آغاز می کنم. قهرمانی ژوزه مورینیو با رم در لیگ جدید التاسیس کنفرانس اروپا. به نظر شما احتمالا لیگ کنفرانس یک لیگ درجه سه است که قهرمانی در آن نباید ارزشی داشته باشد و اعتباری به سرمربی آن تیم بدهد. حقیقت اما با پارامتری که درباره آن صحبت کردم، می تواند متفاوت باشد. ژوزه مورینیو در حالی توانسته رم را به قهرمانی در این لیگ برساند، که از آخرین جام رسمی رم 14 سال می گذرد. آن ها آخرین بار سال 2008 موفق شده بودند تا عنوان قهرمانی در کوپا ایتالیا را کسب کنند. از آخرین قهرمانی رم در رقابت های اروپایی نیز 61 سال می گذرد. آن ها برای اولین و آخرین بار در سال 1961 یک تورنمنت اروپایی را تحت عنوان فایرز کاپ، قهرمان شدند که یوفا آن را به رسمیت نمی شناسد. بله، به نظر شما لیگ کنفرانس یک لیگ بی ارزش و درجه سه است؟ بسیار خب اما آخرین باری که رم توانسته بود چنین جام درجه سه اروپایی را کسب کند به 61 سال پیش باز می گردد (قطعا اعتبار لیگ کنفرانس از فایرز کاپ بیشتر است). طی تمامی این سال ها هیچ سرمربی نتوانسته بود در رقابت های رسمی اروپایی، رم را به عنوان قهرمانی برساند. 

جدا از رقابت های اروپایی، طی 14 سال اخیر نیز هیچ سرمربی نتوانسته یک تک جام (هر چند درجه سه) برای رم کسب کند. قهرمانی در لیگ کنفرانس سخت تر است یا کوپا ایتالیا؟ کوپا ایتالیا احتمالا ساده ترین جام حذفی در بین تمامی جام های حذفی اروپایی باشد (به واسطه فرمت برگزاری اش)، اما رم 14 سال است که با هیچ سرمربی نتوانسته حتی در این جام نیز قهرمان شود. ژوزه مورینیو اما کاری در این باشگاه انجام داد، که مشابهش آخرین بار 14 سال پیش رخ داده و مدل اروپایی اش آخرین بار 61 سال پیش. حالا همچنان معتقد هستید نباید اعتباری به ژوزه مورینیو داد؟ اینجاست که عموم هواداران فوتبال دچار اشتباه می شوند. ژوزه مورینیو در حالی هدایت رم را عهده دار شد که این تیم باید در لیگ کنفرانس شرکت می کرد و چاره ای جز قهرمانی در آن نداشت. حالا عملکرد ژوزه مورینیو را چه طور می توان ارزیابی کرد؟ آیا به واسطه اینکه این جام لیگ قهرمانان اروپا نیست می توان اهمیت آن را زیر سوال برد؟ با پارامتر توضیح داده شده نه تنها نمی توان زیر سوال برد که اتفاقا باید به آن اهمیت و اعتبار زیادی داد.

بیایید پارامتر «پیش و پس از وقوع» را در سایر دوران حرفه ای مورینیو نیز بررسی کنیم. او در پورتو توانست این تیم را در سال 2004 قهرمان لیگ قهرمانان اروپا کند. کاری که پیش از حضور او در این تیم، تنها یک بار و 17 سال قبل تر رخ داده بود. پس از دوران مورینیو نیز تا به امروز، هیچ سرمربی نتوانسته این عنوان را تکرار کند. در عین حال، مورینیو در سال 2003 نیز توانسته بود پورتو را قهرمان جام یوفا کند (لیگ اروپا). پیش از او هیچ سرمربی نتوانسته بود پورتو را به این عنوان برساند و پس از دوران مورینیو نیز تا به امروز تنها یک سرمربی توانسته در سال 2011 (هشت سال پس از مورینیو) این عنوان را تکرار کند. این جاست که معنای متفاوت سرمربی گری ژوزه مورینیو را می توان درک کرد. او کارهایی می کند که پیش از او یا رخ نداده و یا سال ها از رخ دادنش می گذرد و پس از او هم کسی احتمالا نمی تواند آن ها را تا مدت ها تکرار کند.

وضعیت در اینتر نیز به همین شکل است. او اینتر را در سال 2010 قهرمان لیگ قهرمانان اروپا کرد. افتخاری که قبل از دوران مورینیو، 45 سال پیش رخ داده بود، 45 سال پیش. پس از دوران او نیز تا به امروز هیچ سرمربی نتوانسته این عنوان را تکرار کند که هیچ، نزدیک به تکرار آن هم نشده. نکته جالب تر نیز این است که مورینیو در سال 2010 قهرمان سری آ ایتالیا شد و پس از آن تا 11 سال هیچ سرمربی نتوانست حتی اینتر را به قهرمانی در ایتالیا برساند که در نهایت آنتونیو کونته موفق به کسب این عنوان شد. 

شما به منچستریونایتد نیز نگاه کنید. او یونایتد را با 81 امتیاز، دوم لیگ برتر انگلیس کرد که در دوران پسا فرگوسن بی سابقه بود و پس از او نیز هیچ سرمربی نتوانست به این امتیاز در لیگ انگلیس برسد. آخرین جام اروپایی یونایتد مربوط به مورینیو می شود. بله، لیگ اروپای درجه دو اما جالب است بدانید که پس از دوران مورینیو، سولسشر که انواع و اقسام حمایت ها از او شد، دو بار در کسب همین جام درجه دو ناکام ماند و رسیدن به نیمه نهاییش برایش دستاورد محسوب می شد. آخرین فینال داخلی و آخرین قهرمانی داخلی یونایتد نیز مربوط به ژوزه مورینیو می شود. پس از دوران مورینیو، هنوز فردی نتوانسته به دستاوردهای او در یونایتد نزدیک شود، حتی اگر آن دستاوردها از دید شما درجه دو یا میکی ماوس کاپ باشد.

اینجا معنای متفاوت عملکرد سرمربیان هویدا می شود. پارامتر «پیش و پس از وقوع» می تواند تصویر درست تری به شما فارغ از تعداد و کیفیت جام، به دستاورد یک سرمربی و ارزش کار او بدهد. ارزشی که با توجه به کیفیت و شرایط تیم مورد نظر معنا پیدا می کند. شما نمی توانید تیمی که در لیگ قهرمانان اروپا حضور ندارد را قهرمان این جام کنید، بلکه باید در جامی که آن تیم حضور دارد، قهرمانی را کسب کنید. برای درک هر چه بهتر عملکرد سرمربیانی همچون ژوزه مورینیو، آنتونیو کونته، مائوریتسیو پوچتینو و یا حتی یورگن کلوپ، نیاز به پارامترهای عمیق تری همچون جام قهرمانی صرف، خواهید داشت. هواداران فوتبال برای قضاوت صحیح تر از دستاوردهای یک سرمربی، باید همه عوامل را مدنظر قرار دهند و پارامتر «پیش و پس از وقوع» می تواند شروع مناسبی برای تمرین این مساله باشد.