نادر محمدخانی در گفتگویش با طرفداری برای اولین بار از حضورش در جبهه گفت

نادر محمدخانی به دعوت طرفداری برای یک مصاحبه مفصل و ضبط برنامه خاطره بازی به استودیو طرفداری آمد. مصاحبه با نادر محمدخانی این هفته تقدیم شما می شود. پیش از انتشار مصاحبه کامل، چند بخش کوتاه از گفتگو امروز تقدیم شما شد. صبح و بعدازظهر امروز دو بخش کوتاه دیگر از گفتگو را تماشا کردید که لینک این قسمت ها در انتهای محتوا آمده است. حالا تماشاگر آخرین بخش کوتاه از این گفتگو هستید.

به گزارش طرفداری، نادر محمدخانی برای اولین بار در طرفداری از حضورش در جبهه گفت. حضوری که از یک لجبازی بر سر تست گرفتن آغاز و با راننده آمبولانس شدنش در خط مقدم جبهه همراه شد. تماشای این بخش خالی از لطف نیست:

شما چند سالگی جبهه رفتید؟

سال 1363 یا 64 بود که به سربازی رفتم. حالا قبلش قرار بود سربازی ما را درست کنند که کاری با آن قضایا ندارم. آخر رفتم حوزه نظام وظیفه گفتم ما را اعزام کنید.

گواهینامه داشتید راننده آمبولانس شدید؟

گواهینامه داشتم، گواهینامه ام را نبرده بودم. یک سرهنگی بود به نام آقای رضایی، یک چک هم به ما زد. ما مذهبی بودیم، روزه می گرفتم، ریش داشتم. خاطرتان باشد ریش ار داشتم همیشه. حالا رفتیم آنور یک خرده خارجی شدیم دیگر ببخشید، ولی سبیلم را نزدم، این را نگه داشتم.

به من گفتند باید تست بدی. من لج کردم و به جبهه رفتم. شرایط خاصی در جبهه شد. مرخصی آخر دوره هم به ما ندادند. اتفاقا مسابقات نیروهای مسلح بود که نیروی زمینی اول شد. شناخت کاملی هم روی ما داشتند ولی گفتند باید تست بدهی. من هم گفتم جبهه می روم و برگشتم پادگان.

ما را بردند ترمینال غرب، از آنجا هم با اتوبوس به جبهه بردند. راننده آمبولانس شدم، می رفتم از خط بچه ها را می آوردم. همه ماشین ها بهیار داشتند من نداشتم. اما هرکاری از دستم برآمد انجام دادم برای بچه ها. یک بار حتی چپ کردم. باید از جاده می رفتی نمی توانستی از بیابان بروی. بدو بدو برگشتم دسته ای که بودم، چندتا از بچه ها را آوردم ماشین را صاف کردیم و باز به جاده زدم. 

بعد از تخلیه مجروح، دوباره برمی گشتیم عقب تر و مجروحان را انتقال می دادیم به درمانگاه نزدیک یا شهر نزدیک. من در خط بودم. آن سال ها بود دیگر. خدا را شکر تمام شد. چه بگویم، گذشت!

شرایط خیلی سختی بود. جنگ جهانی بود ولی یکطرفه. یک کشور بود با تمام دنیا. بودجه و اسلحه و همه چیز را کشورهای دیگر می دانند. دیگر خاطرات آقایانی که در نیروهای مسلح هستند را همه شنیده اند. در این فضای مجازی یا مصاحبه ها همه شنیدند دیگر.

همچنین ببینید:

نادر محمدخانی در طرفداری: بخدا بهتر است علی پروین کنار مردم باشد؛ امیدوارم او مرا ببخشد

بغض نادر محمدخانی برای سیروس قایقران در طرفداری: خودم را مقصر می دانم!