امیرحسین صدر، برادر حمیدرضا صدر، نویسنده و کارشناس فقید فوتبال کشورمان، است که همانند برادر دوست داشتنی و محبوبش، دیوانه وار فوتبال را دوست دارد و همانند دکتر صدر، قلم شیوایی در پرداختن به رخدادهای دنیای فوتبال دارد. زین پس، یادداشت های فوتبالی امیرحسین صدر که ساکن آمستردام هلند بوده و خیلی از بازی های فوتبال را به صورت حضوری در قاره سبز تماشا می کند را در طرفداری به طور اختصاصی، منتشر خواهیم کرد. 

از لیورپول و شکست فاجعه آمیز ۱-۴ در مقابل ناپولی در اولین دیدار لیگ قهرمانان در دور مقدماتی این رقابت ها بیش از پیش صحبت شده است.

طرفداری| با وقفه ایی كه با مرگ ملكه انگلستان در مسابقات لیگ برتر ایجاد شد، آنچه در ان بازی گذشت از ذهنم پاک نشد. بهشت و جهنم، روز و شب، خورشید و ماه. نوسان احساسات، تماما ویژگی تاریخی شهری چون ناپل است که شعله های آتش امپراتور چون نرون خونخوار را می شناسد. بلایی كه ان ها بر سر لیورپول آوردند كمتر از خشم و شعله های آتش نرون نداشت.

ناپولی 4-1 لیورپول؛ چهارشنبه 7 سپتامبر 2022

با شروع دور اول مسابقات، تمرکز عمدتا به یک مسابقه محدود نمی شود. تلویزیون را روی کانالی می گذاری که از یک زمین به زمین دیگر می رود. درجا شاهد تماشای موقعیت ها و گل ها قرار می گیری. از این استادیوم به آن استادیوم، از این زمین به آن زمین در سرتاسر اروپا.

اما این بار با گل دوم ناپولی در دقیقه ۳۰ بی اختیار تمرکز من تنها روی این دیدار ماند. حس می كنی یک جور دیگر خواهد بود. گویی سیل سواحل سیسیل جاری شده است. لیورپول در بد مخصمه ایی گیر افتاده است. گل سوم در دقیقه ۴۴. در حالی که می توانست بسیار بیشتر برای ناپولی و مصیبت بارتر برای لیورپول باشد. یکی از بدترین نمایش های لیورپول در اروپا تحت نظر یورگن کلوپ و بدترین نمایش تمامی بازیکنان، احتمالا بدترین آن.

با آنچه به ویژه در نیمه اول شاهد ان بودیم، امیدوارم‌ آن دسته از هواداران لیورپول که توصیه یورگن کلوپ را بعد از شکست از مادرید در فینال لیگ قهرمانان در ماه مِی مبنی بر رزرو هتل در استانبول برای فینال لیگ قهرمانان ۲۰۲۳ جدی گرفتند، بیمه لغو را ضمیمه رزرو خود كرده باشند. در لحظاتی پس از شکست مقابل رئال مادرید در پاریس، کلوپ با شور همیشگی متعهد شد، در طول ١٢ ماه، لیورپول به بزرگترین فینال باشگاه های جهان بازخواهد گشت و از هواداران دلشكسته در خواست كرد تا رویای او را دنبال کنند.

اما اینک صعود لیورپول برای رسیدن به مرحله حذفی لیگ قهرمانان در سال ٢٠٢٣ زیر علامت سوال است و پیروزی در دیدار خانگی برابر آژاكس آمستردام اجتناب ناپذیر. اروپا برای لیورپول در دهه های گذشته انحراف شگفت انگیزی در برابر عدم موفقیت در رقابت های داخلی ایجاد كرده است اما این بار در ناپل، حقیقتا نمی توانست بدتر از این برای کلوپ و بازیکنانش شروع شود.

رک و پوست کنده، مایه شرمساری بود، نمایشی به قدری اسفناک كه باعث شد به راحتی بتوان آن را بدترین عملکرد اروپایی دوران کلوپ نامید. ناپولی، جوان، تهاجمی و پویا بود، و باید به چنین تهاجم و نمایش ویرانگرانه ایی احترام گذاشت اما باید تاكید كرد؛ لیورپول، عاری از هرگونه حس مسئولیت و عرضه یك بازی معمولی به شدت به آن ها یاری رساند.

در آن شب بی‌آنكه قصد عوض كردن كانال  باشم یا به تماشای دیدار دیگری بنشینم، برایم به سختی قابل باور بود، این همان تیمی است كه  حدود ١١٠ روز پیش از این به مصاف مادرید در پاریس رفته بود، جاییكه قرمزها به دنبال فتح اروپا برای هفتمین بار بودند.

چگونه ممكن است مسائل و مشكلات رو به افزایش در اوایل فصل در چنین مقیاسی باشد؟ نگاه مات و مبهوت كلوپ مانند مردی  بود که خانه اش در برابر چشمان بهت زده اش فرو می ریزد. شوک غیر قابل كنترل بدون شک دائما با این واقعیت تشدید می شد که او در برابر خود به عین می دید، ناپولی کاری را انجام می دهد كه او از تیم خود انتظار انجام ان را دارد. اما آنچه كلوپ می خواست و آنچه به دست می آورد دو چیز کاملا متفاوت بود. لیورپول خرابه و ویرانه‌ایی بیش نبود. روشی که بارها و بارها مورد یورش قرار می گرفت، توهین به ارزش هایی بود که این تیم به آن افتخار می کند.

با تماشای دوباره آغاز بازی، در همان ثانیه های اول مشخص بود لیورپول وارد سلاخ خانه شده است. ناپولی با سوت داور در شروع بازی، هفت بازیکن در نیمه زمین داشت. همه منتظر بودند تا به جلو حركت كنند، اما این فریبی بیش نبود. آنها عقب نشستند تا حملات خود را از پشت برنامه ریزی كنند و تمامی قرمزپوشان را از موقعیت اصلی خود خارج سازند.

این حرکت در حالی به پایان رسید که ضربه ویکتور اوسیمهن، ملی پوش اهل نیجریه‌، توپی را كه از بالای سر آلیسون که از منطقه خود خارج شده بود، به کنار تیرک دروازه زد. این حمله باید لیورپول را بیدار می کرد اما در عوض، تمامی تیم ناگهان یخ زد. در عرض چهار دقیقه آنها عقب ماندند. نه فقط نتیجه بلكه افسار همه چیز از دست خارج شد. بازی در این استادیوم همیشه باعث دردسر لیورپول شده است، اما این اولین باری بود آنها به این سرعت گلی را پذیرا شدند. هواداران محلی با احساس و شور فراوان، فرصت را غنیمت شمردند. تماشاگران همیشه زودتر از هر كس دیگری به خوبی حس می كنند اتفاق خاصی در جلوی چشمان ان ها روی خواهد داد. صدایی مانند رعد ایجاد کردند و ناپولی نیز با رعد و برق ادامه داد.

جو گومز در دفاع وسط به طور حتم بازیكنی بود که در رختكن مورد شماتت کلوپ قرار گرفته بود. تعویض او در نیمه دوم گواه آن است. ولی گومز تنها مسئول این نمایش مصیبت بار نبود. ترنت الکساندر آرنولد تاسف آور بود، ویرجیل فن دایک به طرز وحشتناکی خودش نبود، فابینیو خشكش زده بود، و میلنر تحمل سرعت بازی را نداشت. به راستی هر بار ناپولی حمله می كرد احساس می شد گل دیگری خواهند زد. اوسیمن با تعویض دنده مداوم و شتاب و اشتیاق بی اندازه خود، فان دایک و همراهانش را بسیار عذاب داد. پنالتی دقیقه ١٨ و مهار آن توسط آلیسون اوکو را از گلی كه مستحق ان بود محروم كرد.

فان دایک پیش از این شوت  خویچا کواراتسخلیا، را از روی خط دفع كرده بود. بیهوده نیست اعجوبه گرجستانی چنین نقدهای تحسین برانگیزی دریافت می کند. تماشاگران ناپولی او را "کارادونا" خطاب می کنند، تعریف و تمجید بیشتر از این نمی شود، می دانیم مارادونا در ناپولی خدایی است!

به سرعت فاصله دو گل به سه تبدیل شد. جیوانی سیمئونه، پسر دیگو، سرمربی اتلتیکو مادرید، از آسان‌ترین فرصت، اولین گل خود را برای ناپولی به ثمر رساند. غرش و شادی ناپولی ها ادامه یافت و لشگر لیورپول كاملا تسلیم شده بود.  اینجا جایی بود که می‌ شد ببینیم مشکلات لیورپول تا چه حد عمیق است: انگشتان و دستانی كه بالا می رود. فریادهایی که در سراسر زمین با عصبانیت كشیده می شود. استیصال و درماندگی، نشانه‌هایی از عملکرد نادرست تیم بود.

کلوپ به سمت رختکن دوید تا ببیند آیا می‌تواند عكس العمل همیشگی را در تیم باتجربه خود ایجاد كند؟ چیزی که او در آن ١٥ دقیقه بیان كرد، تفاوت چندانی ایجاد کرد؟ بوضوح جواب منفی است. با نگاه به آمار و ارقام، این بدترین شب اروپایی لیورپول از دهه شصت بود. جایی كه حریف بعدی/امشب لیورپول، آژاكس امستردام تیم بیل شنکلی را در اواخر دهه ١٩٦٩ با نتیجه ١-٥ شکست داد. البته ماهیت فقیرانه شكست به حدی بود تا به دهه ١٩٩٠ فكر كنم، زمانی که در قاره مانند لیگ داخلی موفقیت ها محدود بود.

شاید گل لوئیس دیاز دلداری دهنده بود اما شادی به همراه نداشت. در پایان، کلوپ به سمت هواداران سفر كرده لیورپول رفت و با دستان بالا رفته و تسلیم خود حرکتی انجام داد که در همه جای دنیا معنای ان عذرخواهی تمام و كمال محسوب می شود. تنها راه ممكن برای او و راهی مناسب برای پایان دادن به یک شب بسیار غم انگیز. پذیرش هرگونه شكست مشابه در دیدار دوم، برابر آژاكس، انچه بچه های شنكلی در ان دوران متحمل شدند بطور حتم كلوپ و لیورپول را از صعود به دور بعد محروم خواهد ساخت. باید گفت با حال و روز چند هفته اخیر لیورپول، فینال استانبول ٢٠٢٣ هرگز اینقدر در دوردست ها بنظر نمی رسد. چنانچه پیروزی در شگفت انگیزترین فینال تاریخ اروپا در ٢٠٠٥، در همان شهر.

لیورپول 2-1 آژاكس؛ 13 سپتامبر 2022

دو دقیقه به نتیجه مساوی باقی مانده بود. سهم مردان یورگن کلوپ از شش امتیاز ممکن، قبل از دیدار سوم در گروه برابر رنجرز فقط یک امتیاز بود. دیدارهای «نبرد بریتانیا» همیشه بسیار دشوار و خصمانه است و لیورپول با باخت در دیدار اول، خوب می دانست قبل از برخورد با رنجرز اسکاتلند، به پیروزی نیاز دارد. سپس روی داد. همانطور که اغلب برای این تیم در اروپا اتفاق می افتد، به هر شکل راهی برای پیروزی پیدا کردند. ضربه چرخ دار مو صلاح بعد از برخورد با تیرک دروازه به کرنر رفت. کوستاس تسیمیکاس، جول ماتیپ را انتخاب کرد. ضربه سر او قبل از اینکه بازیکن آژاکس بتواند آن را دفع کند فقط از خط عبور کرد بی انکه به تور بوسه بزند. همین کافی بود. آنفیلد منفجر شد، و مردان قرمزپوش به هر شکلی شده راهی برای عبور پیدا کرده بودند.

اما این گروه برای فینالیست فصل گذشته لیگ قهرمانان اروپا چندان آسان نخواهد بود. درست است و خوب می دانیم لیورپول پیش از این از تنگناهای سخت‌تری عبور کرده است، ولی مشکلات داخلی در لیگ برتر، به اروپا هم سرایت کرده است، جایی که عمدتا لیورپول خود را در خانه می بیند. لیورپول در برابر آژاکس جوان و جنگجو، تیم بهتر زمین بود، لیاقت برد را داشت. ولی آشکار است؛ لیورپول در دوران استرس زایی به سر می برد و همچنان آسیب پذیر است.

در فصلی فشرده، مسابقات پی در پی از راه می رسند و یکایک دیدارهای لیورپول برای زنده ماندن در دو جبهه برای تیمی که ۵ سالی است بی امان در تمامی سطوح مبارزه می کند بطور حتم اسان نخواهد بود. چنانچه تماشای بازی های آن ها. یکایک دیدارها مانند فینالی است نفس گیر.


به قلم امیرحسین صدر