هانسی فلیک در کتاب خود درباره ترک بایرن مونیخ و دوران حضورش در این باشگاه صحبت کرده است

هانسی فلیک با اینکه برای مدت طولانی هدایت بایرن مونیخ را بر عهده نداشت، اما با موفقیت‌های بزرگی که  به دست آورد خود را برای همیشه در تاریخ این باشگاه جاودانه کرد.

طرفداری | با این حال هانسی فلیک در فصل دوم حضورش در بایرن مونیخ تصمیم گرفت که با ترک نیمکت این تیم، هدایت تیم ملی آلمان را بر عهده بگیرد. حال او در کتاب خود به نویسندگی جاناتان سیرک که قرار است در 20 سپتامبر منتشر شود، در مورد پایان دوران حضورش در بایرن مونیخ صحبت کرده است که بیلد آلمان نیز گزیده‌هایی از آن را منتشر کرده است. 

من این را نشان ندادم اما ترک بایرن به عنوان مربی، خیلی به من آسیب زد. تصمیم سختی برای من بود. این یک راز آشکار است که باشگاه من همیشه بایرن مونیخ بوده است. من دو سال فوق العاده را با بازیکنان گذراندم و کل کادر مربیگری، کار عالی انجام دادند. این معیاری برای فوتبال اروپا در آن زمان بود. پس از فکر کردن‌های طولانی و صحبت با افراد نزدیک به خودم، به این نتیجه رسیدم که اگر ادامه بدهم، اصولم را زیر پا خواهم گذاشت. حتی اگر بخشی از من چیزی جز ادامه یافتن کار با این تیم و بازیکنان شگفت انگیز نمی‌خواست اما این دیگر ممکن نبود.

گزیده‌ای دیگر از کتاب هانسی فلیک در مورد شکسته شدن رکورد 40 گل در یک فصل بوندسلیگا کرد مولر توسط روبرت لواندوفسکی با به ثمر رساندن 41 گل در یک فصل:

یک بار در حال تماشای لواندوفسکی در محل کارم بودم و توانایی‌های استثنایی او را تحسین می‌کردم. به سمت او رفتم و پرسیدم: «می‌دانی رکورد گل تمام دوران در یک فصل بوندسلیگا که در دست گرد مولر است، چقدر بالاست؟» او خندید و گفت: «فکر کنم حدود 40 گل، این یک رکورد ابدی است.» اما من به او گفتم: «تو آن را می‌شکنی.» جاه طلبی او، اراده بی قید و شرطش، هیچ جای تردیدی برای من باقی نگذاشته بود. اگر کسی می‌توانست این کار را انجام دهد، فقط او بود. 

گزیده‌ای دیگر از بخش نهایی کتاب هانسی فلیک: 

 صبح سردی در زابنر اشتغاسه (مقر باشگاه بایرن مونیخ) بود که من و هرمان گرلاند برای آماده سازی تمرینات به زمین رفتم. سپس من از ته دل چیزی گفت: «هی هرمان، آیا کار ما فوق العاده نیست؟ اینجا سرد است اما خورشید کم کم بیرون می‌آید. ما در در هوای تازه با بچه‌های جوانی که ویژگی‌های عالی دارند، تمرین می‌کنیم. می‌توانیم همراه با هم باعث پیشرفت آن‌ها شویم و در مسیر‌شان همراهی‌شان کنیم.»

من از آن لحظه خیلی الهام گرفتم زیرا همه چیز‌هایی که مرا راضی می‌کردند، برایم جمع شده بود. حمایت از دیگر افراد برای پیشرفت‌شان، تیمی عالی که طیف وسیعی از ویژگی‌های لازم برای رسیدن به اهداف مشترک را دارد. اینکه توانستم چنین ذهنیتی را به برخی بازیکنان منتقل کنم، من را خوشحال می‌کند. بعد از آنکه تیاگو ما را به مقصد لیورپول ترک کرد، یک پیراهن امضا شده از او دریافت کردم که روی آن نوشته شده بود: «از اشتیاق خود لذت ببرید؛ ممنون که این را به من یاد دادی.»