یحیی گل محمدی و جواد نکونام در روزی که تیم‌های پرسپولیس و فولاد خوزستان به مصاف هم رفتند، حسابی از خجالت هم درآمدند.

آنهایی که نزدیک زمین بودند روایت‌هایی وحشتناک از آنچه در این بازی گذشت دارند و از مصاحبه‌های پس از مسابقه هم پیداست که در آن قیل و قال چه اتفاقات تلخی رخ داده است.

با این همه، امروز عده ای برای گل محمدی و نکونام، معلم اخلاق شده اند و خطاب به آنها نصایح اخلاقی می‌کنند. منتقدان جوری در این باره داد سخن سر می‌دهند که گویی تمام بی اخلاقی‌های فوتبال ایران، زیر سر نکونام و گل محمدی است.

نخیر؛ آدرس وارونه به شما داده اند. فوتبال ایران زمانی به انحطاط اخلاقی کشیده شد که دروازه‌های مدارس فوتبال پایه را بی حساب و کتاب باز کردند و تعدادی بچه معصوم را به دست برخی مربیان بی اخلاق و از همه جا بی خبر سپردند. راستی؛ ترویج دهندگان بحث‌های فرهنگی و اخلاقی، چرا آن روز تمام زورشان را برای مقابله با این کج روی‌ها نزدند؟

ورزش ما آن گاه مسیر بی اخلاقی را طی کرد که سرمربی تیم ملی مقابل چشمان تماشاگران به صورت یک بازیکن، سیلی محکمی نواخت؛ کاری که او می‌توانست در رختکن و دایره خصوصی تیمش انجام بدهد.

فوتبال ما وقتی مسیر بی اخلاقی را پیمود که لیدرها و بوقچی‌ها را تشویق به حمله شدید به رختکن تیم کردند تا بازیکنان بیچاره و نگون بخت را با چوب و چماق بزنند. شما چرا آن این وقت‌ها، دم از رعایت اخلاق نمی‌زنید و خاطرتان را مکدر نمی‌کنید؟

بی اخلاقی و آنارشیسم مزمن، مدت‌هاست در فوتبال کشور رخنه کرده است؛ اما لابد بعضی‌ها منتظر بودند همه کاستی‌ها را در مناقشه تمسخرآمیز گل محمدی و نکونام ببینند و شروع به شماتت این مربیان کنند. در حالی که درد اصلی را باید در جای دیگری جستجو کرد که خانه از پای بست ویران است...

در همین ارتباط بخوانید: حمله‌های ناباورانه گل محمدی و نکونام؛ وقتی فوتبال برای آنها مهم شد!/ ورود واژه‌های لجن بازی و شغال و کفتار به ساحت فوتبال ایران!