اولین روزی که هر انسان موفقی دچار غرور و تکبر شود، می تواند آخرین روزی باشد که به موفقیت هایش ادامه می دهد.

اختصاصی طرفداری - هیچ بنایی در هیچ کجای دنیا تک نفره ساخته نشده. در فوتبال هم چنین است. هیچ فردی نمی تواند و نباید ادعا کند که دانای کل است و اگر تیمی موفق شده، صرف حضور او و تفکراتش بوده است. مدیر و سرمربی و بازیکن هم ندارد و هر فردی چنین ادعایی کند، خطای مطلق است.

حکایت آندره آ آنیلی، رئیس باشگاه یوونتوس نیز دقیقا به همین شکل است. فردی که جوگیرانه تصور کرد موفقیت های استثنایی یوونتوس و بازگشت ققنوس وارش به قله افتخار، همه و همه صرف حضور او بوده (البته که تاثیر فوق العاده ای داشته) و او می تواند به تنهایی هم این مسیر پر پیچ و خم را ادامه دهد. اینجا نزدیک به سه سال پیش به طور مفصل نوشته بودم که آندره آ آنیلی در آغاز یک مسیر خطرناک قرار دارد، مسیری که می تواند او را تبدیل به یک دیکتاتور کند و آغازی بر پایان موفقیت های پیاپی یوونتوس باشد. حالا بیش از دو سال از آن ماجرا گذشته و آندره آ آنیلی یک دیکتاتوری "پوتین وار" به راه انداخته و طی این مدت یک تصمیم، حتی یک تصمیم درست نیز برای باشگاه اتخاذ نکرده است. رسوایی سوپر لیگ نیز قوز بالای قوز است و عمق دیکتاتوری، غرور و خودکامگی پرزیدنت جوان را نشان می دهد.

«تغییر روش فوتبال» در یوونتوس، بزرگ ترین کلاه برداری است که طی دهه گذشته در فوتبال نوین رخ داده (در کنار پدیده تیم سازی سرمربی سابق کاردیف در منچستریونایتد). اینجا به طور مفصل درباره این مسئله توضیح داده ام. جایی که بنگاه های رسانه ای آندره آ آنیلی بسیج شدند تا کینه شتری و شخصی برخورد کردن آقای پرزیدنت را با آنتونیو کونته و جوزپه ماروتا با کلید واژه دروغین «تغییر روش فوتبال» توجیه کنند. در حالی که زمان مشخص کرد آندره آ آنیلی اصلا اعتقادی به این کلید واژه خیالی نداشته و همه این بازی ها را برای فریب هواداران یوونتوس در راستای برخورد شخصی با آنتونیو کونته به راه انداخته. آنیلی حتی حاضر نشد در راستای این شعار خیالی و متوهمانه یک فصل دیگر به مائوریتزیو ساری فرصت دهد. پس از آن در تصمیمی محیر العقول مرزهای جدیدی از «تغییر روش فوتبال» را درنوردید و آندره آ پیرلو را با صفر ثانیه رزومه سرمربی گری به عنوان سرمربی یوونتوس منصوب کرد. او حتی پای این تصمیمش هم نماند و پس از یک فصل باز هم از سرمربی عبور کرد. آنیلی حجت را بر خود و دیگران تمام کرد و پس از آن در اقدامی نوبرانه (!) به همان نقطه ای بازگشت که دیکتاتوری و غرور را از آن جا آغاز کرده بود: مکس الگری.

زمان ثابت کرد که ما چیزی تحت عنوان «تغییر روش فوتبال» در یوونتوس نداشتیم که اگر داشتیم، مکس الگری پس از دو فصل بار دیگر سکان هدایت یوونتوس را به عهده نمی گرفت. پیش از این هم گفته بودم که «تغییر روش فوتبال» یک واژه کلی، پر طمطراق و کاملا گمراه کننده است. «تغییر» به معنای واقعی کلمه آن چیزی است که آنتونیو کونته با استفاده از آن اینتر را صاحب اسکودتو کرد و اخیرا با استفاده از آن توانسته تاتنهامِ فاجعه اسپریتو سانتو را مدعی کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا کند. آندره آ آنیلی اما مغرورانه تصور کرد خودش همه کاره اوج گیری دوباره یوونتوس بوده و می تواند به همین راحتی سرمایه های درجه یک باشگاه را فراری دهد و حتی زمانی که آن ها سیگنال بازگشت نشان می دهند، مثل بچه های 10 ساله لج کند و به طور مستقیم از حضور مجدد آن ها در باشگاه جلوگیری کند. حتی به اندازه انگشتان یک دست نیز ما سرمربی روی کره زمین نداریم که از آنتونیو کونته بهتر باشند اما آقای پرزیدنت به راحتی فرصت بازگشت این اَبَر مربی را از هواداران یوونتوس می گیرد.

شکست شب گذشته مقابل اینتر پایانی بر اندک امیدهای یوونتوس برای فتح اسکودتو بود. آن ها حالا برای دومین فصل پیاپی باید تلاش کنند تا در هفته آخر یک سهمیه ناپلئونی بگیرند تا اوضاع از این بدتر نشود. سه حذف پیاپی مقابل تیم های درجه دوم در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا نیز گیلاس روی کیک تصمیمات دیکتاتور مابانه و متکبرانه پرزیدنت آنیلی بوده است. تیمی که مدعی درجه یک لیگ قهرمانان اروپا محسوب می شد و سری آ حکم تفریح را برایش داشت، حالا اما در هر دو رقابت صرفا به فکر سلامتی خود است. بیخود و بی جهت نیست که غرور و تکبر به عنوان یکی از گناهان کبیره تعریف شده چرا که می تواند هر انسان موفقی را از این رو به آن رو کند. پرزیدنت جوان این روزها نسبت به گذشته کمتر حرف می زند و کمتر مصاحبه و سخنرانی می کند که البته خبر خوبی است. زندگی میدان درس گرفتن است و هیچ وقت برای آغاز مجدد، دیر نیست. یوونتوس برای بازگشت به قله افتخار و قدرت باید بار دیگر به مسیر تعقل در سطح کلان بازگردد و پرزیدنت جوان به این نتیجه برسد که «پوتین وارانه» نمی شود به مسیر موفقیت ادامه داد.