به گزارش ورزش سه ، رابطه بین دو باشگاه بزرگ فوتبال مرسی ساید پیچیده است، اما شهر لیورپول به هر دو باشگاه خود نیاز دارد، برای اقتصاد و پول، افتخار و غرور، سربلندي و احتمالا عزت نفس.

اورتون نیز هميشه اين اطراف بوده، خاطرم هست حتي "سهراب خان سپهري" شاعر عزيز ما كه طرفدار فوتبال بود در نامه‌اي به مجله كيهان ورزشي آن سال‌ها اشاره‌ا‌ی به اورتون هم داشت.

دهه هشتاد، دوران سردمداري تيم‌هاي مرسي سايد در انگلستان و اروپا

در دهه هشتاد فوتبال انگلستان به‌طور كامل در دستان دو تيم مرسي سايد بود. و فوتبال انگلستان از ١٩٧٧ تا ١٩٨٥ پرچمدار فوتبال اروپا. فاجعه هیسل بلژيك در فينال قهرماني جام باشگاه‌هاي اروپا ميان ليورپول مدافع عنوان قهرماني و يوونتوس همه چيز را تغيير داد. "همه چيز را”.

٥ سال غيبت در اروپا. ضربه مهلك به فوتبال انگليس خارج از تصور بود. امپراطوري فوتبال انگليس بسان دوران مستعمرات فرو پاشيد. 
ليورپول براي ٢٠ سال تاج قهرماني اروپا را از كف داد و ٣٠ سال قهرماني انگلستان را. و سپس با ظهور "ليگ برتر" هر دو تيم "مرسي سايد" سلطه خود را در ليگ. تاريخ هر دو تيم جلا و درخشش هميشگي خود را تمام و کمال از دست داد و مسير نزولي را در پيش گرفت. و در این بین افسوس و دردي دائمي براي هر دو تيم و هواداران آن به‌همراه داشت، و بازيكنان فوق العاده‌اي از آن دوران كه هرگز شانس حضور و نمايش هنر خود در سطح اروپا پيدا نكردند، روياهاي دوران كودكي برای این بازیکنان مُرد و فرصت‌ها برای همیشه و‌ همیشه‌ها از دست رفت.

سال ٨٤ ليورپول قهرمان اروپا بود و متعاقب آن اورتون بعد از تصاحب جام منقرض شده جام برندگانِ جام اروپا (قهرمانان جام‌هاي حذفي در اروپا) در سال ٨٥ قهرمان انگلستان شد. تيم عالي هوارد كندال بدون‌شك به قهرماني اروپا هم دست ميافت، اما فاجعه هيسل همه خواب‌هاي شيرين اورتون را به خوابي ترسناك و وحشت آور تبديل كرد.

در اين دوران و بازي امروز، روزگار بر وفق مراد ليورپول است و فتح قله‌ها امكان پذير؛ و هر آنچه كه در سفره جام‌هاي داخلي و خارجي است. اما اورتون براي بقاي خود مي‌جنگد. براي نگاه داشتن سر خود روي آب و كشيدن نفسي دوباره. ولي موج سهمگين است و دم و بازدم، سخت و دشوار.

اورتون از زمان آغاز ليگ برتر در ١٩٩٢ هرگز سقوط نکرده، اما در فصولي از خطرات جدي، جان سالم به در برده است. در فصل ٩٤-١٩٩٣ در لبه پرتگاه بود و در دم دماي سقوط. مقابل ویمبلدون در آخرین روز فصل. دراماي عجيب و غريب. حقيقتا ديوانه وار و كشنده. به‌راستی به فولكلور اورتوني‌ها وارد شد. زماني‌كه بعد از تنها ٢٠ دقيقه ٢-٠ خود را عقب ديدند. ٩ دقيقه به پايان، گراهام استوارت معجزه آسا نتيجه را به ٢-٣ تغيير داد. بازگشتي بود. " Toffees” از توفان جان سالم به در برده بود. شكلات و نقل و نبات شيريني فروشي‌هاي دور و بر گوديسون پارك، Ye Anciente Everton Toffee House و Old Mother Nobletts Toffee Shop كه مادر و دليل اين لقب آبي‌هاست، در تمام شهر پخش شد و كيسه‌هاي ذخيره كاملا خالي. نجات و رها‌يي و رستگاري همه در آن روز نهفته بود. در آن گل.

اورتون و پيروزي در جام برندگان جام اروپا

آخرین سقوط اورتون از لیگ دسته اول در فصل ٥٥-١٩٥٤ روي داد. "تافی‌ها" هشت سال را در دسته دوم گذراندند و سپس به لیگ بازگشتند، جایی که از آن زمان تا همین فصل اقامت داشته‌اند. آدرس همیشگی.

ولی آدرس استادیوم به‌زودی تغییر خواهد کرد. از «گودیسون پارک» و‌ استادیوم فعلی تا اسکله براملی مور، دور مرکز شهر، به سمت غرب و به سوی آب، رودخانه مرسی، فقط حدود ۱۰ دقیقه طول می‌کشد. سفری کوتاه، ولی مهاجرتی دائمی است برای اورتون، تا شاید آن‌ها را از تاریکی خارج کند و به روشنایی برساند. استادیوم جدید نزدیک مرسی، که ساخت آن مدتی طولانی به تاخیر افتاده بود، در حال شکل گرفتن است. دیگر می‌توان خطوط اولیه و ستون‌های بتونی چهار گوشه استادیوم را با چشم دید. وقتی کار تمام شود، دو سال و نیم زمان صرف می‌شود و ۵۰۰ میلیون پوند خرج خواهد داشت. بخشی از آن، از بودجه بازسازی پس از همه گیری کووید است. وقتی به اتمام برسد، منظره‌ای در کنار آب خواهد بود، تماشایی. نه‌تنها برای اورتون بلکه برای همه شهر، شهری تشنه سرمایه گذاری.
با این حال، نگرانی این است که اورتون پس از رسیدن به خانه جدید خود، در کدام دسته، فوتبال بازی خواهد کرد. اورتون بعدازظهر یک‌شنبه ۲۴ اپریل در آنفیلد برابر لیورپول قرار خواهد گرفت، پیش از آن اگر برنلی از بازی خود با وولوز در تورف مور نتیجه مناسبی بگیرد، تیم فرانک لمپارد در آغاز بازی، یکی از ۳ قعرنشین خواهد بود.

سرمربی لیورپول مثل همیشه، مشتاقانه منتظر مرسی ساید دربی «فشرده و سختی» است، و کمی نگران!، بی‌احتیاطی و اشتباه و لغزشی کوچک، ضربه مهلکی به فصل هر «دو تیم» شهر وارد می‌کند.

ويمبلي فينال ميلك كاپ دهه هشتاد؛ یاد بازی ایران و آمریکا بخیر!

در آنفیلد، جایی که یورگن کلوپ و بازیکنانش همچنان به تعقیب مداوم و دائمی خود برای کسب چهار گانه تاریخی و يگانه‌اي ادامه می‌دهند، چشم انداز خيره كننده است. رویایی و غیرقابل باور. چالش لیورپول ثابت مانده است و مشخص.
اما حتي در اين شرایط، وقتی از کلوپ سوال شد؛ آیا به مشکلات اورتون در ديدار روز يك‌شنبه اهمیت می‌دهد یا خیر، به‌راستي دریغ نکرد.
"بله، به‌طور حتم. در اين شهر، ما به داشتن دو باشگاه در لیگ برتر عادت کرده‌ایم. و اصلا مايل نيستم اورتون و د‌ربی مقابل آن‌ها را از دست بدهيم"
در اوایل هفته، یان راش، مهاجم افسانه‌ا‌ي لیورپول و ركورد دار تعداد گل برابر اورتون از كلوپ هم پيشي گرفت: "شنیده‌ام که عده‌اي می‌گویند، مايل هستند اورتون سقوط کند، اصلا با اين حرف‌ها و نظرات موافق نيستم. برای شهر لیورپول، واقعا ناراحت كننده و اسف بار خواهد بود"

رابطه مدرن بین دو باشگاه بزرگ فوتبال مرسی ساید پیچیده است. مطمئناً، لایه‌های بیشتری نسبت به گذشته وجود دارد. به‌طور مثال در دهه ١٩٨٠، زمانی که هواداران دو تيم شهر، با افتخار در کنار هم برای فینال‌های جام حذفی در ١٩٨٦ و ٨٩ در ومبلي كنار يكديگر مي‌ايستادند.

لیورپول و اورتون همکاری مداوم و پاياپايي در مورد مسائلی مانند فاجعه هیلزبورو و امور اجتماعی و فرهنگي در تمامي شهر دارند. تاثيرات و تغييرات اساسي. در اين راستا، به‌راحتي با یکدیگر همكاري و مشاركت مي‌کنند. این دو باشگاه جهان را تقریباً یکسان می‌بینند، اما نگاه آنها "به يكديگر" ‌در طول سال‌ها تغییر کرده است.

ورزشگاه جدید اورتون در براملی-مور داک(در حال ساخت). نگرانی این است که اورتون وقتی به آنجا برسد، در کدام دسته فوتبال بازی خواهد کرد؟

بخشی از هواداران اورتون/Blues احساس می‌کنند موفقیت لیورپول باعث ایجاد غرور در آنفیلد شده است. و از ديد ليورپولي‌ها Liverpudlian تعبير آن، حسادت محض است. آنها همسایه‌های خود را "آبی تلخ" می|‌نامند. اما عميقا معتقدم، لیورپول مانند شهری است که به هر دو باشگاه خود نیاز دارد، هم از نظر اقتصادی و شاید تا حد زيادي عزت نفس. این دو باشگاه ٦٠ سال است که با هم در سطح اول فوتبال انگلیس حضور دارند. "رقابت" بخشی از ذات و هویت لیورپول است، به‌گونه‌ای که مثلاً در شهری مانند منچستر نیست.
اثرات اقتصادي هم غيرقابل انكار است. چند سال پیش  تحقيقي توسط Deloitte نشان داد که باشگاه لیورپول تنها در یک سال، ٥٠٠ میلیون پوند بر اقتصاد محلی سود رسانده است. در اين بين، سهم اورتون نیز قابل توجه است.

از آنجایی که شهر لیورپول تلاش می‌کند دوباره جاي پای خود را كه در دوران كوويد به‌شدت آسيب ديد، پیدا کند به باشگاه‌های فوتبال خود برای موفقیت در اين امر، شديدا نياز دارد. 

کاراته در دربی‌ها. پشت این خشونت اما دلدادگی عمیقی نهفته است‌.

اما همان‌طور که می‌دانیم رقابت‌هاي فوتبال همیشه از "الگوهای منطقی" پیروی نمی‌کند. در یک نظرسنجی از طرفداران لیورپول سوال شد که آیا مایلند اورتون در اين فصل سقوط کند؟، پاسخ هواداران الگوی جالبي را به‌دست داد: "من شخصا خواهان سقوط اورتون نيستم، ولي افراد زیادی که در روز بازی اطراف من می‌نشینند نظر ديگري دارند"
شاید پل ماچین، که کانال رسانه‌ای تلویزیون ردمن را اداره می‌کند، به بهترین وجه این کار را انجام داد. ماچین، میزبان مناظره‌ای بود که به‌طور مستقيم از همه سوال كرد؛ "آیا اورتون سقوط می‌کند و آیا اصلا، ما خواهان سقوط آن‌ها هستيم؟ "برای خنده هم شده، اگر به من بگويند اورتون یک فصل می‌رود و بعد برمی‌گردد، می‌گویم «بله»." تصور اینکه آنها برای مدت طولانی در لیگ برتر نباشند دشوار است. مطمئن نیستم که بايد در مورد آن چه احساسی داشته باشم. سقوط و در هم شكستن آبي‌ها برای شهر فاجعه‌اي خواهد بود. شهر، بدون دربي ضربه زيادي متحمل مي‌شود"
اما شخصا، نگرانی واقعی من این است که آن‌ها آنقدر آشفته‌اند که ممکن است بعد از رفتن دیگر هرگز بازنگردند. ممکن است سرنوشت لیدز يونايتد يقه آن‌ها را بگيرد و تا ٢٠ سال ديگر هم بازنگردند.

یان راش مهاجم افسانه‌اي ليورپول سقوط اورتون به دسته یکم را اسفبار مي‌خواند.

اورتونی‌ها در حال حاضر دفاتری را در ساختمان نمادین Liver Building در مرکز شهر اجاره كرده‌اند. مدیران از آنجا یکی از بهترین مناظر مرسی ساید را روبه‌روي خود دارند. در جشن کریسمس، آنها Liver Birds را آبی کردند، طبيعتا اين واقعه در آنفیلد و از چشم ليورپولي‌ها پنهان نماند. اگرچه لیورپول سال‌هاست که قرمز شده است. اورتون در طول ١١ سال و نیم گذشته تنها یک بار رقيب بزرگ خود را شکست داده است. در دوران كوويد و بدون حضور تماشاگر در استاديوم. حتي پیروان دو آتشه لیورپول هم به آن شكست اهميت نمي‌دهند.

فرانك لمپارد، مربي فعلي اورتون درباره شرايط مي‌گويد؛ "من به اینجا آمدم تا یک باشگاه بزرگ را در ليگ برتر مدیریت کنم. اخیراً در لندن با همسرم ناهار می‌خوردم که خانمی جلو آمد. همیشه اتفاق می‌افته. اورتونی‌ها در هر گوشه‌اي حضور دارند؛ از اندازه و جايگاه این باشگاه آگاه هستم"

سقوط برای اورتون غیرقابل تصور است، در عین حال بسیار محتمل. برخی از هواداران لیورپول بدون‌شک آرزوی آن را خواهند داشت و امروز در آنفیلد، جو و اتمسفر بازي در تمامي سطوح نفس گير. همه بر روي تيغ تيز و برنده‌ا‌ي قدم خواهند زد. گويا این روزها هر گام اشتباهي، گوشت را تا استخوان شكاف خواهد داد، هر دو تيم را كه در دو سوي جدول مي‌جنگند.

اورتوني‌هاي مسن‌تري مانند من که خاطرات طولانی‌تری از گذشته دارند، چنانچه اشاره كردم هنوز لیورپول را به‌خاطر محرومیت پس از هیسل در اروپا مقصر مي‌دانند که باعث شد تیم هاوارد کندال قهرمان انگلیس در جام اروپا در سال ١٩٨٥ حضور نداشته باشد. در طول این سال‌ها، گهگاه پرچمي در ميان ليورپولي دیده می‌شود که روی آن نوشته شده؛ "Steaua Bucharest 1986". آزار بي مزه و بي مورد و بسيار خجالت آور "آبي‌ها" و خاطره مغمونانه و غم انگيز عدم حضور اورتون در فينال جام باشگاه هاي اروپا. جايي‌كه دروازه‌بان استوا بخارست، هلموت دوكادام، تمامي ضربات پنالتي بارسلوني‌ها را مهار كرد‌ و عنوان "قهرمان سويا" را براي خود ابدي كرد.

پرچم بي مورد براي آزار آبي‌ها

به هر حال این مواردي است که به‌طور غیرقابل انکاری، به تعریف مدرن این رقابت مي‌پردازد و به آن شکل می‌دهد، و در چنين قالبي اورتون به سختي تلاش خواهد کرد و‌ جان خواهد گذاشت تا اقامت ٦٨ ساله خود را در بالاترين دسته ليگ فوتبال انگلستان تمديد كند و در آدرس دائمی و همیشگی ماندگار شود.

دیدار امروز با هر نتیجه‌ا‌ی که به پایان برسد، بسیار خاصی خواهد بود و با حس و حال. مثل همیشه. مثل گذشته‌ها، جای گریزی هم نیست. 
همان‌طور که نویسنده و وقایع نگار فوتبال در لیورپول، تونی ایوانز این هفته در ایندیپندنت نوشت: "مرسی ساید به‌شدت به یک دربی دوستانه در روز یک‌شنبه نیاز دارد. احتمال آن برای بازی روز یک‌شنبه بعید است و نادر"

فن‌دایک از بازی لیورپول خاطره خوبی ندارد. او پارسال در این بازی رباط داد تا فصل تیم کلوپ ویران شود!

قلبا امیدوارم قصه و پایان «آبی‌های تلخ»، تلخ نباشد. تمامی عمر، فصل به فصل و زمانی‌که تاریخ بازی‌ها منتشر می‌شد، تاریخ بازي‌هاي رفت و برگشت دربی مرسی ساید را با برادرانم خط می‌کشیدیم. چه نبردهای دیدنی‌ای که نداشتند. ذره ذره آن را می‌بلعیدیم. دربی خانوادگی مرسی ساید همیشه طعم کبابی و لذیذ خود را داشت و دارد…و (با کمی مکث) خواهد داشت؟
تمامی دربی‌های مهم جهان، مشارکتی دو جانبه میان تیم‌ها و هوادران هر دو تیم است. همیشه و همه جا در هر سوی دنیا. مراوده‌ای دو طرفه. نیازی میان دو جنس. به عقیده‌ام با یکدیگر شکل می‌گیرند، معنا پیدا می‌کنند و کامل می‌شوند. يكي شدن!
این تنیدگی در روح و جان آن است، و دوام آن، قدرت و جذابیت آن. زنده ماندن به دیگری مرتبط است. دوقلوهای چسبیده‌ای هستند که با مرگ یکی، دیگری هم جان می‌دهد و برای همیشه می‌میرد.

و این نگاه به دیدارهای کلاسیک و رقبای دیرین هم باز می‌گردد. بوکاجونیور به ریور پلات نیاز دارد. و بارسلونا به رئال مادرید و بالعکس. د‌ربی شمال لندن بدون اسپرز، توپخانه آرسنال را بی مصرف می‌کند. پرسپولیس و استقلال خودمان، هریک بدون دیگری مانند مردی بدون زن بر سر سفره عقد خواهند بود. زمانی‌که تمامی زیبایی آینه و گل‌ها و سابیدن قند بی رنگ می‌شود و مرد در انتظار، تنهای تنها به جای عسل، بغض خود را قورت می‌دهد.

امیرحسین صدر