تاثیر مدافعان کناری در فوتبال مدرن بسیار بیشتر از آن چیزی است که طرفداران فوتبال تصور می کنند.

اختصاصی طرفداری - در ادامه سری یادداشت های مختلف فنی رسانه طرفداری که پیش از این در بخشی تحت عنوان "ایستگاه تاکتیک" در اختیار شما مخاطبان حرفه ای فوتبال قرار گرفته، بخش جدیدی تحت عنوان "نکته فنی" نیز از این پس به قلم شهاب شهابی، تاکتیک نویس رسانه طرفداری، روی خروجی قرار خواهد گرفت.

در این بخش بر خلاف بخش "ایستگاه تاکتیک" که غالبا به یادداشت های مفصل فنی و پرونده های ویژه فنی اختصاص داشت، سعی خواهد شد تا نکات فنی مختلف در حجم کمتر و یادداشتی کوتاه تر در اختیار شما مخاطبان قرار گیرد تا بتوان یادداشت های بیشتری در حوزه فنی در هر هفته ارائه کرد. به این ترتیب پرونده های ویژه و مفصل فنی از این پس در قالب "ایستگاه تاکتیک" و یادداشت های فنی کوتاه تر در قالب "نکته فنی" در اختیار شما مخاطبان قرار خواهد گرفت. در قسمت اول بخش "نکته فنی"، بحثی بسیار مهم درباره مدافعان کناری و نقش مهمی که در فوتبال مدرن ایفا می کنند، ارائه خواهد شد.

پیش از این در یادداشت های فنی مختلف درباره اهمیت مدافعان کناری در فوتبال مدرن صحبت کرده ام (اینجا و اینجا). مسئله مدافعان کناری هر روز که می گذرد، در حوزه فنی فوتبال، هیجان انگیزتر می شود و سرمربیان دارای ایده فنی، در تلاش هستند تا ایده ها و راه های بیشتری را برای استفاده هر چه بهتر مدافعان کناری خود در فاز تهاجمی ارائه کنند. پیش از این در یادداشت های مختلف درباره داده فنی پیشرفته «xT» صحبت کرده ام (اینجا). در این یادداشت کمی مفصل تر این داده فنی پیشرفته را توضیح خواهم داد و پس از آن به بحث اصلی درباره مدافعان کناری می پردازم.

داده فنی پیشرفته «xT» یا «Expected Threat» برای اولین بار توسط Karun Singh، محقق و پژوهشگر حوزه تاکتیکی فوتبال، ارائه شد و پس از آن مورد مطالعه کمپانی های مشهور ارائه و تحلیل داده های فنی پیشرفته قرار گرفت. اگر زمین فوتبال را به 192 منطقه مربعی شکل تقسیم کنیم، مقدار «xT» بین 0 و 1 (هر چه عدد به 1 نزدیک تر باشد ارزشمندتر است)، به هر یک از این 192 منطقه اختصاص داده می شود (با توجه به اهمیت آن منطقه از حیث نزدیک شدن به احتمال گلزنی بیشتر) و به این ترتیب مشخص می شود که هر بازیکن از طریق کنش های مختلف تا چه اندازه می تواند همراه با توپ، تیمش را به احتمال گلزنی بیشتر سوق دهد. به این معنی که مثلا جک گریلیش از طریق حمل توپ توانسته چه مقدار «xT» تیمش را با انتقال توپ بین هر یک از این 192 منطقه، افزایش دهد.

البته مقداردهی هر یک از این 192 مربع با توجه به بانک های اطلاعاتی کمپانی های ارائه و تحلیل داده های فنی پیشرفته، می تواند با یکدیگر کمی متفاوت باشد اما با توجه به اعتبار این کمپانی ها، هر یک از جداول کاملا قابل اعتماد هستند. به عنوان مثال تصویر زیر نمونه ای است که وبسایت The Athletic با استفاده از داده های سه فصل رقابت های لیگ برتر انگلیس، در این حوزه ارائه کرده است.

حالا به بحث اصلی می رسم. به تصویر زیر دقت کنید که داده های فنی پیشرفته آن از گروه فنی Markstats استخراج شده است. تصویر زیر با تقسیم بندی زمین فوتبال به 11 قسمت، نشان می دهد که در هر یک از این قسمت ها، چه بازیکنی توانسته بیش ترین «xT» را از طریق کنش ارسال پاس در فصل گذشته رقابت های لیگ برتر انگلیس ایجاد کند. به عنوان مثال وقتی می گوییم نیک پوپ، دروازه بان برنلی، در بخش مربوط به دروازه بان مقدار 1.86 از حیث داده فنی پیشرفته «xT» از خود ثبت کرده، به این معنی است که او در منطقه مورد نظر در بین تمامی بازیکنان (دروازه بانان) لیگ برتر، توانسته پاس هایی را ارسال کند که تیمش را به احتمال گلزنی بیشتر سوق داده است و هیچ بازیکنی (دروازه بانی) نتوانسته بیشتر از او چنین پاس هایی را از لحاظ مقدار «xT» برای هم تیمی هایش بفرستد.

حالا به تحلیل تصویر می پردازیم. وضعیت فوق العاده معنادار است. نگاه کنید که ما با حکومت مدافعان و به طور دقیق تر، مدافعان کناری، علی الخصوص در یک سوم تهاجمی رو به رو هستیم. وضعیت به گونه ای است که از حیث ارسال پاس، تمامی هافبک های میانی و بازیکنان خط جلو به جز مارتین اودگارد، هافبک تهاجمی آرسنال، حذف شده اند و مدافعان کناری خطرناک ترین بازیکنان موجود از حیث ارسال پاس در زمین مسابقه محسوب می شوند. درون دروازه همان طور که اشاره شد، نیک پوپ، دروازه بان برنلی، خطرناک ترین بازیکن است. سبک بازی منحصر به فرد برنلی و توانایی نیک پوپ در ارسال پاس های بلند و با طول زیاد، باعث شده تا دروازه بانی نزدیک به او از حیث ارسال پاس های مفید که تیم را به احتمال گلزنی بیشتر سوق می دهد، وجود نداشته باشد. در مرکز میدان، سه مدافع میانی استثنایی در کار با توپ، حضور دارند و بهترین بازیکنان در مناطق مربوطه در فصل گذشته رقابت های لیگ برتر انگلیس بوده اند. آیمریک لاپورت، مدافع میانی منچسترسیتی، یواخیم اندرسن، مدافع میانی دانمارکی کریستال پالاس و تیاگو سیلوا، مدافع میانی چلسی، در مناطقی که می بینید، بهترین بازیکنان از لحاظ ارسال پاس در فصل گذشته لیگ برتر بوده اند. تیاگو سیلوا به شکل هیجان انگیزی در مناطقی که انتظار می رود هافبک های میانی در نقش های مختلف، حکمرانی کنند، به عنوان یک مدافع میانی، نبض بازی چلسی را در اختیار داشته و تیمش را رو به جلو سوق داده است.

حالا به حکمرانی مدافعان کناریِ هیجان انگیز می رسیم. آرون کرسول، مدافع چپ وست هم، کانال کناری سمت چپ را تا قبل از رسیدن به یک سوم تهاجمی به خود اختصاص داده. در یک سوم تهاجمی اوضاع بسیار معنادار است. سرخیو رگیلون و رابرتسون، دو مدافع کناری تاتنهام و لیورپول کانال کناری و «Half-space» (توضیح مفصل فنی) سمت چپ را در یک سوم تهاجمی با یکدیگر به اشتراک گذاشته اند. هیچ بازیکنی در مناطق مورد نظر، بیشتر از رگیلون و رابرتسون نتوانسته در لیگ برتر انگلیس، پاس های خطرناکی را از حیث داده فنی پیشرفته «xT» ارسال کند. سمت راست اما اوج هنرنمایی یک مدافع کناری مدرن است. نگاه کنید که تمامی مناطق تا پیش از یک سوم تهاجمی و در یک سوم تهاجمی، در اختیار ترنت الکساندر آرنولد، بهترین مدافع راست فعلی دنیا، قرار گرفته است. باور کردنی نیست که یک مدافع کناری تا چه اندازه با استفاده از رویکرد فنی یک سرمربی مدرن و توانایی های او در پیشرفت بازیکنان، توانسته تا این حد نقش پررنگی را در زمین فوتبال در فاز تهاجمی ایفا کند. مورد ترنت الکساندر آرنولد، از جذاب ترین بحث های فنی در فوتبال مدرن است که ساعت ها می توان درباره آن حرف زد و یادداشت ها نوشت. در نهایت نیز می بینیم که تنها هافبکی که در میان انبوه مدافعان (علی الخصوص مدافعان کناری) توانسته رخ نمایی کند، مارتین اودگارد، هافبک تهاجمی آرسنال، است که توانسته در مناطق پشت باکس و درون باکس، خطرناک ترین پاس ها را در راستای گلزنی ارسال کند.

در فوتبال مدرن، مدافعان و علی الخصوص مدافعان کناری هر روز بیشتر و بیشتر در فاز تهاجمی مشارکت می کنند. بهترین سرمربیان، این روزها سعی می کنند تا با استفاده از ایده های مختلف، مدافعان کناری خود را در حوزه های تهاجمی پیشرفت دهند و ایده های خلاقانه تری نیز در راستای مشارکت آنان در فاز تهاجمی پیدا کنند. مدت هاست در فوتبال مدرن، مدافع کناری که در فاز تهاجمی پیشرفت نکند و خودش را ارتقاء ندهد، هیچ کاربردی ندارد. دوران تکل زدن و سبز شدن شورت ورزشی مدافعان کناری دیگر به پایان رسیده و آمارهای آماتور تدافعی در سنجش مدافعان کناری دیگر نقشی ندارد. این روزها اگر می خواهید در یک نگاه متوجه شوید یک سرمربی در چه وضعیتی از لحاظ فنی قرار دارد، کافی است به نوع مدافعان کناری که می خرد و پیشرفت می دهد، دقت کنید. یک سرمربی 55 میلیون یورو پول لعنتیِ بی زبان را خرج مدافع کناری با ویژگی های آرون ون بیساکا می کند و هیچ مقدار هم نمی تواند او را از لحاظ تهاجمی طی سه سال پیشرفت دهد و یک سرمربی دیگر الکساندر آرنولد را با صفر میلیون یورو راهی تیم اصلی می کند و او را از صفر تا صد تبدیل به چنین مدافع کناری می کند. خیلی ساده گاهی اوقات می توان متوجه شد، که سرمربیان از لحاظ فنی، چه کاره هستند.