به گزارش "ورزش سه"، از همان لحظه‌ای که مهماندار هواپیما خطاب به مسافران می‌گوید:‌«به فرودگاه آیت‌الله جمی آبادان خوش آمدید» می‌شود فهمید حال و هوای مردمی که تا چند ماه قبل مظهر سرزندگی بودند، متفاوت از گذشته است. در شهری که همیشه به شبهای شاد و طولانی‌اش معروف بوده، حالا ساعت که از 10 شب رد می‌شود یکی یکی کرکره مغازه‌ها پایین می‌آید، دکه‌های قهوه فروشی‌‌اش که تا دم صبح کار می‌کردند درآمدشان از سیگار فروشی است وشور فوتبال هم نسبت به گذشته نزد «آبودانی»‌ها کاهش یافته است.

حتی زمانی که بازی های لیگ برتر در زمان شیوع کرونا مثل این روزها بدون تماشاگر برگزار می‌شد هم ورزشگاه تختی آبادان با سکوتی که امروز هنگام بازی های نفت وجود دارد، بیگانه بود. پشت‌بام خانه‌های اطراف ورزشگاه هنگام برگزاری بازی‌های بدون تماشاگر دیگر پر از تماشاگرانی که بلندگو به دست می‌گرفتند و به تشویق صنعت می‌پرداختند، دیگر شور و حال قبل را ندارد و نگاه‌های متعدد به دیوارهای اطراف ورزشگاه فقط 5، 6 نفری را تماشا می‌کند که در گوشه‌ای آرام و بدون استرس نشسته و احتمالا از سر بیکاری در یک غروب پنجشنبه فوتبال می‌بینند. مردمی که با صنعت نفت آبادان زندگی می‌کردند، اگرچه از قعرنشینی تیم‌شان دلخورند ، اما از آن شور و هیجان سابق اثری در وجودشان دیده نمی‌شود.

این تصویر در بازی گذشته صنعت نفت مقابل پیکان شکار شده؛ انگار این روزها هواداران فوتبال در آبادان به همین چند نفری که روی دیوار خانه پشتی استادیوم نشسته خلاصه می‌شوند.

حتی راننده‌های تاکسی آبادان دیگر مثل کارشناسان خبره فوتبال به تحلیل بازی نفت نمی‌پردازند و اگرچه اکثریت آنها معتقدند سرمربی باید از سمتش کنار برود،‌اما از آن ضجه‌های بعد از شکست و ناکامی خبری نیست. یکی شان می‌گوید که بعد از ماجرای متروپل دیگر آن سرخوش‌های لبریز از انرژی نیستند.

یکی از همین هواداران می‌گفت: «چه گلی بر سر تیم‌مان زدند که طرفدارشان باشیم؟ بحث صنعت(نفت) جدا است، مدیران را می‌گویم؛ چه کار مثبتی کرده‌اند؟ می‌دانید سرمربی تیم اصلا آبادان زندگی نمی‌کند؟ انگار از تیم ما فراری است؛ دو روز قبل از بازی می‌رود تهران، صبح روز بازی برمی‌گردد. دوباره بعد از بازی ماشین می‌گیرد و می‌رود فرودگاه. با این کارها می‌خواهند تیم ما را نجات بدهند؟ چجوری؟ مگر می‌شود؟»

با تمام این تفاسیر اما کیست  که نداند قلب مردم این خطه به عشق زردها می‌تپد؟ مردمی که در لیگ پایین‌تر بارها حمایت کردند تا لیگ برتری شوند، همین حالا هم برای حفظ سهمیه لیگ برتر پای کارند، آنها از تصمیمات دلخورند و بی‌حوصلگی شان شاید از همین باشد، اما در همین شرایط سخت هم امیدوارند صنعت محبوب‌شان از قعرجدول جدا شود و در لیگ برتر حفظ شود.

با وجود منتقدان بسیار آقافیروز در شهر اما آنها روی قول او حساب کرده‌اند؛ هنوز منتظرند تیم شان به اوج برگردد وحتی تک رقمی شود. به این تعطیلی دو ماهه امید بسته‌اند تا صنعت دوباره احیا شود و به جای طعمه شدن در آبادان، ورزشگاه تختی بار دیگر تبدیل به جهنم حریفان شود. مگر می‌شود آبودانی‌ها از این تیم دل بکنند؟