جواد خیابانی که در فجیره امارات با مارادونا ملاقات داشته، در آستانه سال نو، فیلم و یادداشتی را به مخاطبان رسانه طرفداری هدیه کرده است

جواد خیابانی یادداشت بسیار زیبایی را در خصوص مارادونا نوشته و آن را به رسانه طرفداری هدیه کرده است.

به گزارش طرفداری، این یادداشت را می خوانید:

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست ... 

به خوبی یادم هست که در مکزیکو با پیتر شیلتون چه کرد و چگونه در کمتر از ۹۰ دقیقه به یک قهرمان ملی مقابل ارتش انگلیس و مارگارت تاچر تبدیل شد. یادم هست در نیمه نهایی جام جهانی ۱۹۹۰ چه حرفی زد و چگونه از مردم ناپل خواست تیم ملی ایتالیا را رها کنند و به تشویق آرژانتین بپردازند. 

دیگو آرماندو مارادونا اسطوره نبود، اسطوره ها نیز مثل زئوس، هرا،  آشیل یا حتی آپولون و هرکول دچار رخدادهای تاریخ می شوند، او مخلوق کوه المپ نبود که متولد شود، او خالق کوهی از عشق و نبوغ در فوتبال و وطن پرستی بود و هرگز نمی میرد. هنر او فقط فوتبال نبود، او حتی قبل از شروع بازی ها نمایشی ارائه می کرد که هر تماشاگری عاشقش می شد. این نابغه آرژانتینی که در ۵ آذر دو سال قبل پس از ایست قلبی درگذشت، علاوه بر ده ها نمایش به یاد ماندنی، در یکی از محبوب ترین لحظات قبل از بازی در تاریخ با توپ هنرنمایی کرد. هنری که شاید جایزه اسکار و گرمی و گلدن گلوپ و... هم برایش کم باشد.  زمانی که در سال ۱۹۸۹ در حالی که بدنش را گرم می کرد شروع به رقصیدن در میدان المپیک مونیخ کرد، رقصی زیباتر از هر رقصی دیگر. بازی با توپ و همزمان همراه با ریتم آهنگی که در آن لحظه در استادیوم پخش می شد، Live is Life.  بله زندگی همان زندگی است و دیگو زندگی بود، حتی مرگش هم زندگی بود. بسیاری از هواداران مارادونا بعد از فوت او با فیلم آن لحظه دوباره به یاد این فوتبالیست افتادند. او برای چیزی به دنیا آمد که ما خیلی دوستش داریم، برای زندگی. او بهترین پرتره فوتبال بود، او یک انسان ساخته ورزش بود. او برای ساختن به دنیا آمده بود، نه برای باختن. او همیشه باید برنده می شد و برنده هم شد چون از راه قلب ها به درون زندگی ها می آمد نه از دیوارها.

آن لحظه ای که از سوی بسیاری از هواداران به عنوان معروف ترین گرم کردن تاریخ شناخته می شود در ۱۹ آوریل  ۱۹۸۹ اتفاق افتاد. آن روز ناپولی‌ مارادونا در نیمه نهایی جام یوفا در ورزشگاه المپیک مونیخ به مصاف بایرن رفت. دقایقی قبل از بازی موسیقی  Live is life از سوی گروه اتریشی اوپوس از بلندگوهای استادیوم پخش شد و بی نظیرترین شماره ده تاریخ بدون توقف برای گرم کردن، شروع به رقصیدن کرد. اول، گام برداشتن و سپس پرشی با ریتم به سمت توپ و نهایتا توازنی شکوهمند با توپ، نبوغ و موسیقی. ضربه به توپ با پا، سر، شانه و حتی کتف و پاشنه ها. همزمان همراهی با کف زدن تماشاگران و خودش و رقصیدنی که چنین میانه میدانم آرزوست. در آن شب بیاد ماندنی او چنان درخشید که حتی سه سال قبل مقابل انگلیس ندرخشیده بود، زمانی که سی امین سالگرد آن لحظه در سال ۲۰۱۸ جشن گرفته شد، او در فجیره امارات مربیگری می کرد.

مارادونا آن واقعه را در شبکه اجتماعی خودش به یاد آورد. او نوشت:

امروز  ۳۰ سال از آن گرم کردن با ناپولی در مونیخ می گذرد. من آن را می بینم و به یاد گرم کردن هایم با آرژانتینیوس جونیورز می افتم . زمانی که من سبولیتا بودم. Cebollitas اصطلاحی است که در آرژانتین به تیم های نوجوانان می دهند. زمانی که مارادونا در دوران کودکی خود در آن تیم بازی می کرد و حتی یک سریال تلویزیونی نیز در شبکه های این کشور در این باره پخش می شد.

مارادونا با یادآوری آن گرم کردن در پایان نوشت:

از دیدن آن لذت خواهید برد، ببینید، همین گرم کردن ویدیوی مورد علاقه نوه من بنیامین است. اگرچه مارادونا فکر می کرد پیروانش از دیدن گل های او خسته شده اند اما اینطور نبود و نیست چون مارادونا تنها خدای روی زمین بود و هست و خدایان هرگز نمی میرند و فراموش نمی شوند. همان سال در گفتگویی که با دیگو در فجیره داشتم و در فیلم وصیت نامه من بخش کامل این گفتگو منتشر خواهد شد درباره این صحنه می گوید من فقط خواستم به هم تیمی هایم بگویم ما به مونیخ نیامده ایم تا ببازیم، ما آمده ایم گل بزنیم و ببریم و به فینال برویم و قهرمان شویم و برقصیم و خوشحالم که رقص من مورد توجه مونیخی ها هم قرار گرفت و قبل از بازی همه با هم شادی کردیم و رقصیدیم.

در ۲۵ نوامبری که  او از  این دنیا رفت، پس از اطلاع از این واقعه فالوورهای شماره ده از کامنت های ویدیوی فوق برای قدردانی و خداحافظی از مارادونا استفاده کردند. برخی، از فرصت استفاده می کردند تا به یاد بیاورند که او از فوتبال لذت می برد. او فوتبال بازی نمی کرد تا جنگ به راه بیندازد. او فوتبال را برای زندگی دوست داشت، او فوتبالیست نبود، یک هنرمند بود. او با فوتبال و هنرش زندگی می کرد. بسیاری از  مردم درباره دیگو می نویسند که در زمین، منحصر به فرد بود. اما من می گویم او در زمین و آسمان فقط یکی بود. در پایان به یادتان می آورم که ناپولی در سال ۱۹۸۹ در نیمه نهایی جام یوفا با بایرن مونیخ جدالی سخت داشت، در آن سال ۳ تیم آلمانی به نیمه نهایی رسیده بودند. دینامو درسدن با اشتوتگارت مسابقه می داد و ناپولی هم به مصاف بایرن مونیخ می رفت که هانسی فلیک، اوگن تالر، رویتر، ناختوایه و چندین ستاره دیگر را داشت. مارادونا و ناپولی اش با حضور در مشهورترین گرم کردن تاریخ که در ۱۹ آوریل ۱۹۸۹ بود بایرن مونیخ را در بازی رفت ۲ بر صفر برد و در بازی برگشت هم ۲ به یک جلو افتاد اما نهایتا ۲-۲ مساوی شد و چه پاس گل هایی به کاره کا داد. در فینال هم در مجموع ۵-۴ اشتوتگارت را برد که آری هان مربی اش بود و با ستاره هایی چون گیدو بوخوالد، سرکو کاتانچ و یورگن کلینزمن برای قهرمانی آمده بود. این تنها عنوان باشگاهی بین المللی در دوران حرفه ای دیگو آرماندو مارادونا بود. مردی که در قلب تاریخ ماند و هرگز از یادها نخواهد رفت...