حس آشنای دژاوو غیرقابل‌انکار است و متأسفانه برای سرمربی هلندی یونایتد، مانند هم‌وطن او در همان تیم، استادیوم و شرایط این احتمال به طور قریب‌به‌یقین وجود دارد که او نیز در قضاوت خود در اشتباه است.

اختصاصی طرفداری | با گذشت دو سال از حکومت اریک تن هاخ در منچستریونایتد، اکنون به نقطه‌ای رسیده‌ایم که فینال جام حذفی مقابل منچسترسیتی نه‌تنها رسماً پرده پایان فصل فوتبال ٢٤-٢٣ پایین خواهد کشید بلکه می‌تواند آخرین وظیفه مرد هلندی در دوران ریاست قرمزپوشان منچستری باشد.

خود او می‌گوید نه.

از تن هاخ بارها درباره موقعیتش پرسیده شده است و هر بار تکرار کرده است؛ بهترین مرد برای این کار است و کاملاً مطمئن است روزهای خوب باز خواهند گشت.

بااین‌حال، ما قبلاً اینجا بوده‌ایم و همه چیز را دیده‌ایم. در سال ٢٠١٦، لوئیس فن خال، یونایتد را به فینال جام حذفی هدایت کرد، اما در میان گزارش‌ها خبرها کاملاً مبنی بر این بود که شغل او در خطر است. چیزی که فن خال هرگز متوجه نشد این بود که تصمیم از قبل در مورد سرنوشت او گرفته شده بود.

نمی‌دانم فیلم مستند تماشایی لویی در سال ٢٠٢٢ را در مورد لویی فان خال دیده‌اید یا خیر؟ بخش‌های دوران او در یونایتد است کوبنده است.

در مصاحبه‌های این مستند با همسر فان خال، تروس، به‌خوبی متوجه خواهید شد وقتی یک باشگاه فوتبال تصمیم می‌گیرد وقت و شانس شما تمام شده و به آخر خط رسیده‌اید، چقدر همه چیز می‌تواند خصمانه و بی‌رحمانه باشد، و خوب همه می‌دانیم که هست!

تروس به کارگردان هلندی، خیرت یان لاسه، توضیح می دهد:

می‌دانستم لوئی توسط منچستریونایتد اخراج خواهد شد. من آن را احساس کردم. ما یک اتاق کوچک در اولدترافورد برای اعضای تیم داشتیم و همیشه با اسطوره‌های قدیمی منچستر محیطی سرگرم‌کننده بود. الکس فرگوسن، بابی چارلتون و…با میزی با غذا و نوشیدنی. اما ناگهان همه از سلام و احوالپرسی منصرف شدند و از دوردست تکان می‌دادند. یک چیزی اشتباه بود؛ حس و بینش زنانه می‌گفت یک چیزی سر جایش نیست.

فن خال یونایتد را به رتبه پنجم لیگ برتر رساند. این نسبت به فصل قبل فاصله بدی داشت، و به این معنی که یونایتد جواز حضور در لیگ قهرمانان را نداشت، و این بلافاصله موقعیت و جایگاه او را به عموان مربی آسیب‌پذیر کرده بود.

بااین‌حال، او به‌عنوان یک مربی بزرگ که جام‌های اروپایی را با آژاکس و بارسلونا به دست آورده بود آن‌قدر از ارزش خود اطمینان داشت که از باورکردن آن امتناع می‌کرد. اد وودوارد، مدیر اجرایی وقت یونایتد، به او گفته بود جای هیچ‌گونه نگرانی نیست. تروس که درک و شهود زنانه‌اش عود کرده بود هر لحظه هم احساس بدش قوی‌تر می‌شد، می‌گوید:

وقتی وودوارد همه چیز را انکار کرد، لویی آن را پذیرفت. به او‌ گفتم؛ لویی، تو را اخراج می کنند. عاقلانه رفتار کن.

یونایتد در فینال جام حذفی ۲۰۱۶ با فان خال با نتیجه ۲-۱ مقابل کریستال پالاس به پیروزی رسید. این اولین جایزه آنها در دوران پس از ترک خدای آن‌ها، الکس فرگوسن بود و تیم برای جشن و مهمانی پیروزی به هتل معروف مریل‌بون رفته بود.

اما داستان در مورد سرمربیگری ژوزه مورینیو در همه‌جا پیچیده بود و دقیقا قبل از بازی به رسانه‌ها هم درز کرده بود و وقتی تروس این خبر را به شوهرش داد، منجر به مشاجره شدیدی شد.

چرا باید مهمانی من را خراب کنی؟

فن خال می‌خواست بداند.

این همه مزخرفات منفی را متوقف کن.

شاید غم‌انگیزترین بخش داستان این بود؛ فن خال جام زیبای حذفی را در کنفرانس خبری پس از بازی با خود آورده بود، درحالی‌که تقریباً همه حاضران در اتاق می‌دانستند او مرد مرده‌ای است که راه می‌رود، بحثی نیست که به پایان خط رسیده است.

فن خال با لبخندی گشاده وارد اتاق شد. اما تروس از مهمانی هتل صرف‌نظر کرده بود، مدیران و مسئولان یونایتد هم همین‌طور. و این بیش از هر چیز فان خال را مشکوک کرد. او مانده بود چرا هیچ‌کس نمی‌خواهد در این جشن مشارکت کند؟

 تروس با یادآوری مکالمه تلفنی روز بعد با همسرش می‌گوید:

صدای او در هم ریخته و شکسته به نظر می رسید.

سلام، می تونی به خانه بیای. حق با تو بود.

وقتی به خانه رفتم، لویی را دیدم که دارد گریه می کند. او را در آغوش گرفتم. من نیز اشک در چشمانم حلقه زده بود.

هشت سال بعد، این داستان خوشایندی در مورد وودوارد یا هر یک از افراد دیگری در اولدترافورد که اجازه دادند این راز منعکس شود و چنین بازتابی در رسانه ها و در نهایت مربی خبره ایی چون فن خال داشته باشد.

ولی درعین‌حال داستانی هم نیست که دست‌اندرکاران فوتبال و هواداران آن را در انتهای کسب‌وکار مربیگری فوتبال حرفه‌ای شوکه کند.

بسیاری از توطئه‌ها همیشه در خفا و پشت سرمربیان، بزرگ و کوچک فرقی نمی‌کند، انجام می‌شود، به‌خصوص زمانی که یک تیم بزرگ با توقعات بی‌اندازه عملکرد ضعیفی دارد.

در مورد تن هاخ، مانند هم‌وطن پیش از خود که کارنامه بسیار پرافتخارتری دارد، درس تاریخ این است؛ او باید در مورد خطرات حرفه خود واقع‌بین باشد نه اینکه اشتباهی مشابه فن خال انجام دهد.

دیوید مویس که فقط ۱۰ ماه به‌عنوان «مربی برگزیده» برای جایگزینی فرگوسن دوام آورد، همین را خواهد گفت. او هم بی‌آنکه بداند اخراج شد، اخراجی که بیشتر به یک اُردنگی خشمگینانه و خصمانه شبیه بود.

مویس از طریق عناوین روزنامه‌ها متوجه موضوع شد، درست به روشی که فان خال از افرادی که او آنها را «دوستان من در رسانه‌ها» توصیف می‌کرد، شبیه بود. هیچ یک از این دو مرد هرگز وودوارد را نبخشیدند.

مورینیو هم شرایط بهتری نداشت و حالا تن هاخ در انتظار سرنوشت مشابه ای خواهد بود یا خیر؟ خب دیگر وودواردی در کار نیست تا خنجر از پشت به کسانی که به او اعتماد داشتند وارد کند و تن هاخ نیز اصرار دارد بگوید رابطه کاری خوبی با افراد مسئول در اولدترافورد دارد. دقیقاً همان افرادی که تصمیمات بزرگ و سرنوشت او را اتخاذ می‌کنند.

همین دیروز از او پرسیدند؛ آیا برای فصل بعد آماده است؟ و او در جواب پاسخ داد؛ «بله، البته.» بااین‌حال، در حال حاضر، این راز نهفته‌ای نیست که سر جیم رتکلیف، تحت‌نظر خانواده گلیزر، کنترل عملیات ورزشی یونایتد را بر عهده دارد، در حال بررسی جدی برای تصمیم‌گیری و جایگزینی تن هاخ است.

این فصل بدترین پایان تاریخ یونایتد در دوران لیگ برتر بوده است، مقام هشتم! تنها همین کافی است و تن هاخ باید بداند با مشکل بزرگی مواجه شده است، به‌خصوص زمانی که همشهری یونایتد به‌تازگی این فصل را با رکورد استثنایی چهارمین قهرمانی متوالی به پایان رسانده است.

حرف‌ها و شایعاتی که از اولدترافورد مبنی بر اینکه هنوز هیچ تصمیمی در مورد آینده سرمربی گرفته نشده است، به‌سختی تأیید و قوت قلب و اطمینانی برای مرد هلندی است، همه این را خوب می‌دانند.

آیا پیروزی بعید در برابر سیتی قدرتمند گواردیولا راه نجاتی برای تن هاخ خواهد بود؟ مطمئناً کمک خواهد کرد. اما هشت سال پیش فان خال هم همین فکر را می‌کرد.

متأسفانه دقیقاً مانند فن خال، به طرز دردناکی آشکار است که تن هاخ پشتیبانی و اعتماد همه رختکن تیم را ندارد.

یونایتد فصل آخر فن خال را با ۶۶ امتیاز به پایان رساند و در سال اول ۷۰ امتیاز به دست آورد. بااین‌حال بزرگ‌ترین شکایت، سبک بازی معمولی تیم بود. یونایتد تنها یک گل بیشتر از تیم ساندرلند به ثمر رساند که پس از گذراندن ۲۳۷ روز در منطقه سقوط، به مقام هفدهم رسیده بود.

در مقایسه، تن هاخ یونایتد با کسب ۷۵ امتیاز در اولین فصل حضور او در اولدترافورد به مقام سوم رسید که تا حد زیادی رضایت‌بخش بود.

اما یونایتد در این فصل با ۶۰ امتیاز و همچنین با تفاضل گل منفی و فاصله ۳۱ امتیازی با سیتی قهرمان لیگ برتر را به پایان رساند و این در مقایسه با فصل پیش رقم مناسبی نیست که اختلاف امتیاز با قهرمان فقط ۱۴ امتیاز بود.

کاهش قابل‌توجهی است، اگرچه تن هاخ همچنان از رکورد خود دفاع می‌کند. اما با دیدن این آمار مخم سوت کشید.

جایی که یونایتد در تاریخچه لیگ برتر، نسبت به تیم دربی کانتی که فصل ۰۸-۲۰۰۷ را با ۱۱ امتیاز به‌عنوان بدترین تیم تاریخ لیگ برتر به پایان رساند، ضربات و موقعیت و شوت بیشتری را متحمل شده است.

این اصلاً قانع‌کننده به نظر نمی‌رسد، و در کَت هیچ‌یک از هواداران یونایتد در سراسر جهان، سر رتکلیف و مسئولان و رؤسای یونایتد نمی‌رود.

تن هاخ در پاسخ به این سؤال که آیا دومین فینال پیاپی مقابل سیتی در جام حذفی آخرین بازی او است، گفت:

من چیزی برای گفتن ندارم. من فقط روی کاری که باید انجام دهم تمرکز می‌کنم، اول برنده شدن در فینال و سپس ادامه پروژه.

باید اظهار کنم جواب تن هاخ در مورد برنامه‌ریزی برای فصل آینده به شکلی بیان شد که انگار هرچه می‌شنویم و می‌خوانیم همه چیزی جز یک فانتزی رسانه‌ای نیست.

جالب اینجا است زمانی که فن خال هم در این پست و شرایط مشابه قرار داشت، همین‌طور بود.

باید اعتراف کنم حس آشنای دژاوو غیرقابل‌انکار است و متأسفانه برای سرمربی هلندی یونایتد، مانند هم‌وطن او در همان تیم، استادیوم و شرایط این احتمال به طور قریب‌به‌یقین وجود دارد که او نیز در قضاوت خود در اشتباه است.

تن هاخ مانند فن خال مرد مرده‌ای است که فقط راه می‌رود، و «با یا بدون جام حذفی» که امکان برد آن تقریباً صفر به نظر می‌رسد، به آخر خط رسیده است بی‌آنکه بخواهد یا قادر باشد تا آن را باور کند.

او فقط نمی‌خواهد به سرنوشت محتوم و پایان تلخ تن بدهد! و تمی تواند باور کند؛ تاریخ بار دیگر تکرار شده است…