گران ترین خرید تاریخ چلسی در نقل و انتقالات، زودتر از آنچه که تصور می شد به مشکل خورده و نتوانسته انتظارات را برآورده کند.

اختصاصی طرفداری | روملو لوکاکو از زمان های گذشته مورد علاقه باشگاه چلسی بوده و آبی های لندن در این سالها دورادور او را پاییده اند؛ حضور «بیگ روم» در چلسی می توانست زودتر از این ها اتفاق بیفتد. زمانی که آنتونیو کونته به دنبال جذب او بود و با کنار گذاشتن دیگو کاستا، نیاز به خرید یک مهاجم نوک جایگزین حس می شد.

اما حوادث به گونه دیگری رقم خورد تا مهاجم بلژیکی کریر خود را در منچستریونایتد و اینترمیلان دنبال کند. پا به سن گذاشتن اولیویه ژیرو و عدم رضایت از تامی آبراهام و تیمو ورنر چلسی را به سمتی هل داد که خرید یک مهاجم نوک تخصصی را در دستور کار قرار دهد و روملو لوکاکو، گزینه ای کاربردی و در دسترس به نظر می رسید. او سابقه بازی در پریمیرلیگ را داشت و به مانند هری کین و ارلینگ هالند غیرقابل لمس نبود. در نهایت، معامله انجام شد و پس از تقریبا یک دهه روملو لوکاکو به چلسی بازگشت.

در ابتدا همه چیز مساعد به نظر می رسید. لوکاکو در بردهای چلسی نقش داشت و گل هایی 3 امتیازی به ثمر می رساند. اما مصدومیت، او را از فرم ایده آل خارج نمود و بعد از آن هم، مصاحبه عجیب او علیه چلسی باعث وخامت اوضاع شد. 

انتظار می رفت که لوکاکو با توجه به سن و سال و هزینه ای که برایش شده، بتواند مانند یک رهبر عمل کند، اما این مصاحبه نشان داد که او شخصیت قدرتمندی ندارد. با این حال، مطلب پیش رو تلاش می کند تا وضعیت چلسی را تنها از نظر تاکتیکی بررسی کند و به این حواشی کاری نخواهد داشت.

لوکاکو چه توانایی هایی دارد؟

لوکاکو بازیکنی است که توانایی های مشخص و برجسته ای دارد. مهاجمی فیزیکی و چغر که به تیم توانایی بازی با توپ های بلند را می دهد، تمام کننده خوبی است و موقعیت شناسی یک مهاجم کلاسیک را در کنار سرعت دارد. او قرار نبوده که در اوج فوتبالش، چیزی فراتر از این مسائل ارائه کند و انتظارات نیز باید در سطح معقولی باشد.

اینکه بگوییم توخل نمی دانسته او چگونه بازیکنی است یا قصد داشته در 28 سالگی سبک بازی او را به دلخواه خودش تغییر بدهد خیلی با عقل جور در نمی آید.

اشتباه چلسی و قمار ناموفق  بر روی لوکاکو 

از زمان انتصاب توماس توخل به عنوان سرمربی چلسی تا پایان فصل 2020/21 لیگ برتر، آبی‌پوشان لندنی وضعیت نا‌امیدکننده ای در خط حمله تجربه کردند. طبق آماری* که استخراج کرده ایم، چلسی در 19 بازی لیگ برتری تنها موفق به زدن 24 گل شد. اما آن ها مقدار گل مورد انتظار (XG) بالایی ثبت کردند. (36.3)

نکته مهم: این تصویر، تمامی بازی های ذکر شده را پوشش نداده است. برای همین ارقام موجود در متن و تصویر، با هم متفاوتند.

شکافی که بین این دو عدد وجود دارد، مسئله بزرگی را گوشزد می کرد و به این معنی بود که بازیکنان جلویی به اندازه کافی گلزنی نمی کنند. در اینجا باید از خود بپرسیم که این موقعیت ها چگونه شکل می گرفت؟ توخل در بسیاری از این بازی ها، تیم خود را در حالتی نگه می داشت که آماده ضدحمله زدن باشد و از فضایی که حریف داده، استفاده کند. خلقِ موقعیت چلسی در این حالت، بر اساس دوندگی مازادِ بازیکنان، توپگیری از حریف، انتقال های سریع و استفاده از بازیکنانی مانند ورنر در خط حمله بود. این ضدحمله های پرریسک، xG بالایی ثبت می کردند.

در اینجا توخل و چلسی یک اشتباه انجام دادند.

چلسی می بایست تصمیم می گرفت تا سبک و ساختار بازی خود را اصلاح کند. رقابت برای بردن لیگِ برتر، نیازمند سبک بازی غالب، با آرامش و به همراه ریتم و روندی مناسب است. مشابه چیزی که پپ در سیتی انجام می دهد. یا حتی یورگن کلوپ، تیاگو آلکانترا را به ترکیب خود اضافه کرده تا بتواند به گونه دیگری نیز بازی کند و در بازی مقابل تیم های کوچک تر، کنترل داشته باشد. 

چلسی و کادر مربی گری اش به این موضوع اهمیت چندانی ندادند. جو عمومی حاکم بر باشگاه، مربی و هواداران تیم این گونه بود که :«نبود یک مهاجم نوک اثبات شده و تخصصی، تنها مشکل ماست»

نگاهی به دو نمونه از اخبار ژورنالیست ها در تابستان گذشته داشته باشیم.

مت لاو، تلگراف: 

توماس توخل یکی از طرفداران بزرگ روملو لوکاکو است و معتقد است که می تواند او را برای بازگشت به انگلیس متقاعد کند.

جیسون بِرت، تلگراف:

توماس توخل به طور واضح به مدیریت چلسی اعلام کرده که برای به چالش کشیدن منچسترسیتی در رقابت قهرمانی لیگ برتر، نیاز به یک مهاجم اثبات شده دارد.

ضعف های سیستم 3 دفاعه، نبود وینگر تخصصی باکیفیت و هافبک تدافعی، کمبود خلاقیت در میانه زمین و ... همگی نادیده گرفته شدند و لوکاکو به عنوان یک ناجی باید تمامی مشکلات را حل می کرد. این اشتباه بزرگی از سمت چلسی و توخل بود که فکر می کردند، خرید یک مهاجم نوک تمامی این ضعف ها را پوشش خواهد داد.

حالا علاوه بر اینکه مشکلات قبلی به قوت خود پابرجاست، عملکرد نامطلوب لوکاکو نیز خود مشکل جدیدی ایجاد کرده است.

توماس توخل و یک علامت سوال؛ او چگونه از مهاجم ها بازی می گیرد؟

توخل سابقه کار با مهاجم هدف های متنوعی را دارد. آبراهام و ژیرو از چلسی، کاوانی، ایکاردی و مویزه کین و کاوانی مهاجمین نوک تخصصی ای هستند که سابقه بازی زیر نظر توخل را دارند. با کمی سخت گیری نسبت به این مربی آلمانی، می توانیم بگوییم که هیچ کدام از این مهاجم ها درخششی خارق العاده را زیر نظر او تجربه نکرده اند. کنار رفتن این بازیکنان از ترکیب یازده نفری توخل، ما را به این سوال می رساند که چرا مهاجمین نوک در تیم های او  نقشی محوری ندارند و از نظر آماری نیز تعداد گل های بالایی ثبت نمی کنند.

آنتونیو کونته چندین ماه قبل در مصاحبه ای اعلام کرد

اگر مهاجم نوکی به خوبی لوکاکو دارید، باید از او استفاده کنید. من فکر نمی کنم توخل هنوز فهمیده باشد که چگونه از لوکاکو استفاده کند.

پیر امریک اوبامیانگ، تنها مثال نقضی از فوروارد ها می باشد که در فصل 2016/17 و زیر نظر توخل، آقای گل بوندسلیگا شد. اما از یاد نبریم که اوبامیانگ نیز، یک مهاجم نوک معمولی نیست. او به واسطه سرعتش بازیکنی منعطف بوده و بازی در پست های مختلف از جمله وینگر را تجربه کرده است.

تمام کنندگی دیگر شرط کافی نیست

مهاجمین نوک کلاسیک در سالهای نه چندان دور، قاتلین محوطه جریمه بودند. فوتبال امروزی وظایف دیگری را نیز بر دوش مهاجمان قرار می دهد و دیگر؛ تمام کنندگی و گلزنی تنها شرط کافی نیست. پپ گواردیولا به مدت دو فصل است که تیمش را بدون نوک تخصصی به میدان می فرستد؛ با علمِ به این موضوع که نداشتن یک شماره 9 واقعی در بازی های بزرگ به ضررش تمام می شود. اما او خوب می داند که استفاده از 9 کاذب، بهتر از داشتن مهاجمی خنثی است که مانند یک جزیره دورافتاده از دیگر بازیکنان به نظر برسد. این موضوع در مورد مربیان دیگری نیز صدق می کند.

کای هاورتس و تفاوت های او با لوکاکو

زمانی که لوکاکو در زمین حضور دارد، بازی چلسی تا حد بسیاری قابل پیش بینی است. لوکاکو تحرک بالایی ندارد، و به مانند مهاجمی مثل هری کین برای پخش توپ و خلق موقعیت عقب نمی آید. از طرف دیگر، کای هاورتس در بازی بین خطوط از لوکاکو تواناتر است، لمس توپ های بیشتری دارد و می تواند به کناره های زمین متمایل شود. با حضور هافبک-مهاجم آلمانی، خط حمله چلسی حالتی شناور و سیال به خود می گیرد که در ضدحملات یا کارهای ترکیبی شانس بیشتری برای ضربه زدن به حریف دارد.

لمس توپ های لوکاکو مقابل کریستال پالاس/ لمس توپ های کای هاورتس مقابل لیل 

چلسی تاکنون 25 بازی در لیگ برتر انجام داده که در 12 بازی، لوکاکو از ابتدا به میدان رفته و در 13 بازی، لوکاکو یا بازی نکرده یا به عنوان یار تعویضی وارد زمین شده است.

  لوکاکو آغاز می کند لوکاکو آغاز نمی کند
مقدار گل مورد انتظار (xG) 15.3 26.6
تعداد گل های زده شده 18 31
مقدار گل مورد انتظارِ دریافتی (xG Against) 12.9 9.8

بازیکنان کناری نباید دست‌کم گرفته شوند

موفقیت یا عدم موفقیت یک تیم، تنها با حضور یک بازیکن دستخوش تغییر نمی شود. حضور لوکاکو به تنهایی عامل شکست ها نیست و حضور مهاجم کاذب نیز پیروزی ها را تضمین نمی کند. به عنوان مثال، فرض کنید که رابرت فیرمینو به عنوان 9 کاذب در نوک پیکان خط حمله لیورپول حضور دارد؛ اما در سمت چپ و راست او، اوکسلید چمبرلین و تاکومی مینامینو بازی می کنند. آیا این خط حمله که 9 کاذب نیز دارد، با مثلث صلاح فرمینیو مانه عملکرد یکسانی خواهد داشت؟ به جز لوکاکو دیگر بازیکنان نیز در عملکرد تیم نقش دارند و این موضوع نباید فراموش شود.

چلسی چندین مشکل در خط حمله خود دارد. پشت مهاجم های تیم توخل در ترکیب 3421 که اغلب مونت و زیاش هستند، سرعتِ دور زدن مدافعین و فرارهای پشت دفاع را ندارند. تکنیک آن ها برای بازی در فشردگی ها و داشتن ابتکار عمل در نبردهای 1 در برابر 1 نیز ناچیز است؛ در نتیجه بازیکنان کناری ِ لوکاکو هیچ کمکی برای " باز " کردن دفاع انجام نمی دهند و مهاجم چلسی به راحتی توسط 2 یا 3 نفر مارک می شود یا مسیر پاس های او بسته می شوند. در شرایط فعلی که جیمز و چیلول نیز حضور ندارند، آپشنِ حمله و سانتر از کناره ها نیز محدودتر شده است.

حداقل کاری که توخل می تواند انجام دهد، استفاده از دو بازیکن سرعتی در کنار لوکاکو است تا تیم های حریف را کمی از فشردگی خارج کند. پولیسیچ، هادسون اودوی و ورنر در شرایط فعلی گزینه های مناسبی هستند.

مشکل بعدی خط حمله چلسی، عدم ثبات است. ثبات در کیفیت، یا حتی ثبات در زمانِ بازی. پولیسیچ و زیاش مصدومیت های زیادی را تجربه می کنند و بازی کالوم هادسون اودوی نیز نوسانات بسیاری دارد؛ برای همین هیچگاه یک مثلث ثابت در خط حمله چلسی تعریف نشده است.

و اما مسئله آخر؛ خط حمله چلسی به جز لوکاکو که خود را به عنوان یک مهاجم باتجربه اثبات کرده، چه بازیکن تاثیرگذار دیگری دارد و خرید های گران قیمت آبی ها چه کیفیتی ارائه کرده اند؟

آمار مهره های تهاجمی چلسی از ابتدای فصل 2019/20 تا به این لحظه به شرح زیر است(مسابقات لیگ برتر):

نام بازیکن  تعداد گل  تعداد پاس گل  مجموع تعداد گل و پاس گل  مجموع تعداد بازی‌ها
میسون مونت 20 16 36 94
کریستین پولیسیچ 16 6 22 65
تیمو ورنر 7 9 16 46
کالوم هادسون اودوی 4 10 14 60
حکیم زیاش 6 5 11 37
کای هاورتس 6 4 10 44

آیا با این بازیکن ها، می توان برای بردنِ لیگ انگلیس رقابت کرد؟

جمع بندی و سخن پایانی

مصاحبه غیرحرفه ای و زشت روملو لوکاکو، به قدری بد بود که تمامی طرفداران چلسی را ضدِ او کند. اما باید توجه داشته باشیم که مهاجم بلژیکی و گران قیمت چلسی، تنها مشکل این تیم نیست.

اگر چلسی می خواهد برای بردن لیگ تلاش کند، نیاز به زاویه دید متفاوتی دارد. بازیکنان ورودی باید با هوشمندی بیشتری انتخاب شوند و نقش آن ها در تیم مشخص باشد، بعضی بازیکن ها برای اصلاح تیم کنار گذاشته شوند و اقداماتی از این دست صورت گیرد تا در نهایت؛ مربی یک ترکیب همگون، یکدست و باکیفیت در اختیار داشته باشد.

در دوره ای که پپ و کلوپ سالیان سال مربی تیم های رقیب بوده اند و زمان و بودجه مناسبی صرف ساخت تیم هایشان کرده اند؛ نمی توان با یک تیمِ وصله پینه شده ادعای قهرمانی لیگ داشت؛ حتی اگر آن تکه اضافی یک مهاجم 120 میلیون یورویی باشد.


آمار موجود در یادداشت از دو سایت fbref و understat استخراج شده است