تشکیل اتحادیه بازیکنان حرفه ای موضوعی است که در پرونده ویژه به شکل کامل به آن پرداختیم...

گریه های غلامرضا فتح آبادی در استودیو رسانه طرفداری، سیلی محکمی بود که به گوش فوتبال ایران خورد و امیدواریم این سیلی تلنگری باشد که اهالی فوتبال به خودشان بیایند.

به گزارش طرفداری، غلامرضا فتح آبادی که این روزها به دلیل شکستگی از ناحیه لگن و همچنین مشکل شیمی درمانی همسرش و بدتر از هر دو داستان صدور حکم جلبش به خاطر یک برگ چک در مخمصه بدی گرفتار شده، یکی از ستاره های نسل سوخته فوتبال ایران محسوب می شود.

نسلی که در دهه 60، در سالهای جنگ و بی پولی بار فوتبال را به دوش کشید و مانع تعطیلی فوتبال ایران شد تا امروز آن هایی که در لیگ برتر و حتی برخی تیم های لیگ آزادگان دنبال توپ می دوند، قراردادهای میلیاردی ببندند و سر سفره فوتبال نشسته باشند.

 

اشتباه نکنید، نه غلامرضا فتح آبادی و هم نسل هایش از فوتبالیست های امروزی طلب کار هستند و نه فوتبالیست های امروز به نسل های قبل خودشان بدهکارند اما فقط یک لحظه تصور کنید اگر در دهه 60 غلامرضا فتح آبادی ها بدون پول، بدون درآمد و بدون قرارداد حرفه ای به رقابت های باشگاهی ادامه نمی دادند و فوتبال تعطیل می شد، امروز فوتبال ایران چه وضعیتی داشت؟

آیا هنوز هم لیگی داشتیم که یک مربی در آن قرارداد 18 میلیاردی ببندند و یک بازیکنش مبلغ پیش قراردادش 10 میلیارد تومان باشد؟ فقط کافی است یادمان بیاید وقتی بوکس در دهه 60 تعطیل شد و رینگ بوکس به طور کامل جمع آوری شد، دیگر بوکس حرفه ای در ایران پا نگرفت و در این رشته ورزشی که در تمام دنیا پول ساز است، هرگز از سطح آماتوری فراتر نرفت!

فوتبالیست های دهه 60 با هر مکافاتی بود در سالهای جنگ و بی پولی، فوتبال را زنده نگه داشتند تا این امانت را سالم به نسل های بعدی برسانند. حالا اما آن ها اغلب شان گرفتار مشکلات مالی و جسمی هستند.

آن سال ها تیم ها تجهیزات پزشکی نداشتند و اغلب بازیکن ها با وجود آسیب دیدگی به بازی ادامه می دادند و حاصل آن مدل بازی کردن این است که اکثریت شان یا زانوی خراب دارند و یا از ناحیه مچ پا و کمر دچار آسیب های جدی هستند.

متاسفانه کتک های فوتبال را آن ها خوردند و پولش به دیگران رسید، دیگرانی که بد نیست حداقل از مربی های خودشان یاد کنند.

در انگلیس هر فوتبالیست حرفه ای یک درصد از دستمزد خودش را به حساب اتحادیه بازیکنان حرفه ای می ریزد و همین یک درصدها صرف تامین هزینه زندگی آن دسته از فوتبالیست های قدیمی می شود که بنا به هر دلیلی گرفتار مشکلات هستند.

فوتبال امروزی این یک درصد را با رضایت خالص می دهد چرا که مطئمن است اگر یک روز خودش بازنشسته بشود یا به مشکل بخورد، اتحادیه از محل همین یک درصدها مشکلش را حل می کند.

مشکلی که برای غلامرضا فتح آبادی پیش آمده، با همت فوتبالیست های جوان مرد حل می شود اما کاش این تلنگر باعث بشود ما هم به فکر داشتند یک اتحادیه حرفه ای باشیم. فتح آبادی بابت چکی که برای ضمانت یکی از بستگان خودش کشیده، بیش از یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان مغروض شده و حالا 400 میلیون از بدهی اش باقی مانده اما به قول خودش باید جلوی این اتفاق را گرفت.

یکی از دغدغه های همیشگی فوتبالیست ها این است که بعد از پایان دوران قهرمانی، بدون بیمه و پشتوانه چحوری زندگی کنیم؟ تشکیل یک اتحادیه می تواند به این نگرانی پایان بدهد، فقط کافی است به طور مثال همان کاری که در انگلیس انجام می شود، در ایران هم شکل قانونی به خودش بگیرد و فوتبالیست های امروز یک درصد از درآمدشان را به فوتبالیست های دیروز بدهند و خودشان هم مطئمن باشند فردا فوتبالیست های آینده یک درصد از قراردادشان را به آن ها اختصاص می دهند تا بعد از بازنشتسگی دغدغه کمتری داشته باشند.

همین حالا سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال بخشی از قرارداد بازیکنان را به اسم های مختلف می گیرند اما خروجی از این کار بیرون نمی آید. بازیکن حق رشد به هیات فوتبال استانش می دهد، درصد به کارگزار رسمی اش می دهد و بخشی از قراردادش به اسم مالیات، عوارض و اسم های دیگر کم می شود اما نه بیمه دارد و نه پشتوانه ای برای آینده اش ساخته می شود. تشکیل اتحادیه می تواند همین پشتوانه برای فوتبالیست های ایران باشد.

اگر اشک های غلامرضا فتح آبادی ما را به خودمان نیاورد، باز هم باید شاهد سقوط اسطوره هایمان باشیم، اسطوره هایی که یک روز روی سکوها برای شان هورا می کشیدیم و حالا برای اینکه توجه ما را جلب کنند، باید داد و هوار راه بیندازند.

فوتبال ما با نسل فتح آبادی ها بد کرد، با نسل های بعد بد نکنیم...