• چند تغییر مربی داشتیم، از لحاظ مالی و امکاناتی سال سختی بود ولی خدا را شکر در لیگ ماندیم
  • اولین بازی من بعد از مصدومیت مقابل استقلال بود، آخرین بازی فصل هم مقابل استقلال بود
  • خیلی خوشحالم استقلال بعد از این همه سال قهرمان شد؛ قهرمانی را تبریک می گویم
  • حس و حال ورزشگاه آزادی در بازی آخر فصل واقعا عجیب بود
  • آقا وریا و یکی دیگر از دوستانم گفتند در جشن قهرمانی استقلال باش ولی صلاح نبود شرکت کنم
  • رفتن فرهاد مجیدی عجیب بود؛ انتظار نمی رفت چنین حرکتی در مجموعه استقلال ببینیم
  • هواداران به فرهاد مجیدی نیاز داشتند، نباید می رفت!
  • زمان استراماچونی به من می گفتند صبور باش تا بازی کنی اما هیچ فرصتی به من داده نشد
  • در استقلال برخی صحبت می کردند که من در ترکیب نباشم
  • رابطه رسانه ای و ایجنت قوی نداشته باشی کار برایت سخت است

میلاد باقری، بازیکن نفت مسجد سلیمان در لیگ بیست و یکم و بازیکن سابق استقلال میهمان استودیو رسانه طرفداری بود. صحبت های مان با او از بدشانسی و مصدومیت هایش آغاز شد. البته خود میلاد باقری این مصدومیت ها را بدشانسی قلمداد نکرد. در ادامه از لیگ بیست و یکم با نفت مسجد سلیمان و چالش هایش صحبت کردیم. نفت مسجد سلیمان با همه چالش ها توانست در لیگ برتر بماند. اما در ادامه صحبت به استقلال رسید. از جشن قهرمانی استقلال در بازی پایانی فصل مقابل نفت مسجد سلیمان تا دوران حضور میلاد باقری در جمع آبی های پایتخت. او از دوران استراماچونی گفت و فرصتی که برای بازی پیدا نکرد. همچنین میلاد باقری جدایی فرهاد مجیدی را عجیب دانست.

این گفتگوی کوتاه را می بینید و می خوانید:

سلام و درود می گویم به مخاطبان رسانه طرفداری. امروز میهمانی بدشانس داریم، میلاد باقری، بازیکن سابق استقلال که فصل را با نفت مسجدسلیمان تمام کرد. سلام، خوش آمدی به رسانه طرفداری.

سلام می گویم به شما و مجموعه خوب تان.

چرا انقدر بدشانس هستی؟

نمی شود گفت بدشانسی به نظر من حکمت بوده حالا ما قسمت می گذاریم، حالا در این فوتبال همه چیز اتفاق می افتد بالاخره مصدومیت هست، محرومیت هست، همه این چیزها هست، ما به فال نیک می گیریم.

خارج از شوخی امیدواریم این بازگشت با بخت و اقبال همراه باشد و اتفاق های خوب مثل همین اتفاقی که برای نفت مسجدسلیمان افتاد و ماندنش در لیگ برتر.

بله درست است.

چطور بود ماندن در لیگ برتر این فصل؟

امسال هم سال واقعا سختی بود از اولش که شروع کردیم هم تیم بد بسته شده بود از لحاظ امکانات و بازیکنی، خیلی سخت بسته شده بود و آخرین روزها بسته شده بود. فراز کمالوند خیلی برای تیم زحمت کشید امتیازهایی گرفتیم که حالا به نظر من خوب نبود بعد مربی جا به جا شد و مربی دیگری آمد در کار و ایشان هم آقای فکری تمام تلاششان را کردند و زحمت کشیدند ولی آن امتیازی که می خواستیم را بدست نیاورد و تا گذشت و من هم تا آن لحظه نه بازی می کردم نه چیزی حالا نظر مربیان بود و بازی نمی دادند به من و شرایط تیم اینجور بود که جلو رفتیم و دیگر مربی عوض شد و رضا مهاجری آمد و تیم را گرفت و از لحاظ روحی و روانی کمک کرد به تیم از لحاظ آمادگی جسمانی روی بچه ها بیشتر کار کردند و بیشتر تلاش کردند، بچه ها بیشتر یک دل شدند از آن لحظه آقای مهاجری آمدند و تیم هم اولین بردش را آورد جلوی ذوب آهن و به نظر من آن باعث شد انگیزشی بچه ها بیشتر به کار دل دهند. نتیجه خوبی هم گرفتیم به نظر من با آن شرایطی که در مسجدسلیمان بود، از لحاظ امکاناتی و مالی خیلی سخت برای ما گذشت ولی خداراشکر خوب تمامش کردیم.

هفته آخر لیگ هم که جلوی استقلال بود.

بعد از مصدومیتم که چنین اتفاقی افتاد برایم خیلی سخت برایم گذشت و روزهای سختی را داشتم ولی تمرکز کردم و تلاش کردم و خدا هم کمکم کرد و دوباره برگشتم. اولین بازی من بعد از آن همه مدتی که گذشت، دوره رفت بود که جلوی استقلال بازی کردم بعد آخرین بازی ام هم جلوی استقلال بود که فصل را استقلال با قهرمانی تمام کرد و خداراشکر هر دو بازی من عالی بودم از آن لحظه ای هم که بازی کردم خداراشکر حدودا 11-12 بازی کردم و یک باخت داشتیم، کلا یک باخت فکر کنم جلوی گل گهر بود همه بازیها را امتیاز گرفتیم و بازی آخر هم برایم خیلی حساس بود و دوست داشتم تیمم نتیجه خوبی بگیرد هم از آن طرف هواداران را دیدم و لذت بردم و شرایط خاص خودش را داشت ولی با تمام وجود بازی کردم جلوی تیمی که بودم و خیلی چیزها با هزار انگیزه در این تیم و یکسری نامهربانی ها با من کردند و خیلی شرایطم بود بود که از آن تیم جدا شدم. ولی قهرمانی را به استقلال تبریک می گویم بعد از این همه سال توانستند قهرمان شوند و از این لحاظ خیلی خوشحالم.

در آن روزهم فکر می کنم حس و حال ورزشگاه عجیب بود.

واقعا حس و حال ورزشگاه عجیب بود. خودم بعد از یک سال و نیم که بازی می کردم آن ورزشگاه واقعا حس عجیبی داشت واقعا استقلالی ها و بازیکنان این تیم و همه، به نظر من استقلال با تمام وجودش بازی کرد و به تنها چیزی که فکر می کرد قهرمانی بود. حالا قهرمان هم شده بودند ولی با تمام وجودشان بازی می کردند که نتیجه بگیرند و با برد قهرمان شوند.

از آن حس و حال ها بود که دوست داشتی بروی سمت هواداران استقلال؟

دوست داشتم اتفاقا یکی از دوستانم هم گفت بیا در جشن قهرمانی شرکت کن ولی نمی شد، واقعا نمی شد و کاپیتان تیم، آقا وریا هم گفت ولی نشد، اما از ته دل برای هواداران استقلال خوشحال بودم. به نظر من یک اتفاق عجیب و غریب بعد از قهرمانی اتفاق افتاد، رفتن فرهاد مجیدی بود. انتظار نمی رفت چنین حرکتی را در مجموعه استقلال ببینیم.

به نظرت مجیدی تصمیم درستی گرفت؟

هرکسی مسائل شخصی خودش را دارد و نمی شود قضاوت کرد ولی نباید می رفت. هواداران واقعا نیاز داشتند به او هم در آسیا هم امسال که قرار است فصلی دیگر ایجاد شود. به نظر من نباید می رفت حالا که رفته دیگر فوتبال است و حرفه ای، باید ببینیم چه اتفاقی می افتد.

هنوز هم به استقلال و برگشتن به این تیم فکر می کنی؟

واقعیتش به چیزهای بهتر فکر می کنم. به اروپا و جاهای بالاتر فکر میکنم، هرچه خدا بخواهد چون فوتبالیست ساکش دستش است و می رود اینور آنور، من همه چیز را دست خدا سپرده ام و هرچه خدا بخواهد. هرجا قسمتم باشد و تصمیمی که خدا برایم بگیرد همان را جلو می روم.

از استقلال صحبت کردیم، از استراماچونی هم صحبت کنیم. دوره استراماچونی بود که از استقلال جدا شدی. از آن دوران هم بگو.

من زمان استراماچونی مس کرمان بودم جلوی سپاهان جام حذفی خیلی خوب بازی کردم و از مس کرمان به استقلال آمدم. قبلش هم خیلی پیشنهاد داشتم، از سپاهان پیشنهاد داشتم، فولاد، ذوب آهن و خیلی تیم ها. تنها و اولین تیمی که انتخاب کردم هم استقلال بود، با قلبم آمدم به فال نیک گرفتم، استخاره گرفتم و همه جوره خوب آمد، بدنم آماده بود و سرحال آمدم ولی خیلی چیزها باعث شد از این  تیم جدا شوم و دلیلش هم این بود که یکسری در باشگاه بودند و من زورش را نداشتم که بتوانم برای بازی کردنم و خیلی چیزها، من حتی اگر فرصت کوچکی هم پیدا می کردم خیلی هواداران می دانستند که می توانم سالهای سال به این تیم کمک کنم وفرصت ندادند و استراماچونی هم مربی خیلی بزرگی است من خیلی چیزها از او یاد گرفتم از لحاظ شخصیتی و فنی خیلی به من کمک کرد ولی ناچار بودم و باید جدا می شدم واقعا هر روز صبر می کردم که فرصت کوچکی به من بدهند ولی فرصت نمی دادند. همینجور زمان می گذشت و می گفتند باید صبور باشی، می دیدم کسانی دیگر بازی می کنند و کسانی دیگر صحبت می کنند و اتفاقات عجیب و غریب می افتد و بازی می کنند ولی من بیرون نشسته ام و من هم تصمیم گرفتم جدا شوم و از آنها اجازه گرفتم و گفتم باید بروم جایی بازی کنم، باشگاه هم رضایت مرا نمی داد و تصمیمی که گرفتند این بود که شما می توانی، من از تیم های بالای جدول پیشنهاد داشتم همان زمان از تراکتور پیشنهاد داشتم ولی باشگاه گفت تنها تیم هایی که می توانی بروی تیم های پایین جدول است و من هم همان زمان از نفت مسجدسلیمان پیشنهاد داشتم و مربی خودم آقای تارتار و پارس جنوبی. رفتم پارس جنوبی و روزهای خوبی داشتم سپری می کردم که یک مصدومیت بد برایم ایجاد شد.

الان که این صحبت ها را کردی شاید هواداران استقلال کنجکاو شوند که مگر جز مربی دیگر چه کسانی می توانند در ارنج و بازی کردن بازیکن قدرت داشته باشند؟

به نظر من واقعیتش اینجوری حس کردم، خیلی کسانی در کار من واقعا خیلی راحت و رک بگویم که در کار من این ایجاد شد که یکسری صحبت می کردند ایشان نباشد و من هم آدمی هستم که همیشه با زحمت فیکس بودن و زندگی ام را با زحمت بدست آورده ام ولی رابطه نداشته ام، رابطه سایتی و ایجنت قوی و چیزدیگری نداشته ام. آن زمان هم ما سه بازی اول نتیجه نگرفتیم و استراماچونی دفاع دیگری را استفاده کرد و من آن موقع به خاطر بدهی ای که استقلال داشت کارتم صادر نشده بود اگر کارت من صادر شده بود احتمال 70-80 درصد مجبور می شدند مرا بگذارند و من این حس را داشتم ولی کارتم صادر نشد. بعد از سه بازی تیم ما نتیجه گرفت و هر روز می گفتند صبر کن، صبر کن ولی می دیدم اتفاقی نمی افتد و جالب برای من این بود که منی را که گرفته اند در لیست 18 نفر نمی آورند اگر بازیکنی که شما گرفته اید برای استقلال یا هر تیم دیگری حداقل در لیست 18 تا بیاورید، شما بازیکن نمی آوردید که نکند دفاع وسط تان مصدوم شود بعد میلاد باقری را بگذارید داخل. وقتی هم برود داخل زمین هوادار ببیند میلاد باقری خوب است دیگر شما نمی توانید او را بیرون بگذارید. یکسری چیزها بود حالا من تا امروز هم صحبتی نکرده بودم و الان دو سال از آن جریان گذشته و در این مدت نه در مورد استقلال صحبت کرده ام نه در مورد مربی ای صحبت کرده ام و احترام گذاشته ام به هوادار ولی دلم پر بود و دوست داشتم همه این حرفها را بزنم و برایشان بهترین ها را آرزو دارم و مثل امسال انشالله اتفاقات خوبی برایشان بیوفتد.

برنامه ات برای فصل بعد چیست؟

فعلا معلوم نیست، باید در مورد پیشنهاداتم هم فکری کنم و ببینم چه اتفاقی می افتد.

من دیگر سوالی ندارم اگر صحبتی هست، بفرمایید.

مرسی از محبت تان، مرسی از مجموعه خوبتان و من برای هواداران استقلال آرزوی بهترین ها را دارم همیشه و از صمیم قلبم، تا روزی که در استقلال بودم با تمام وجودم برایشان کار کردم چه سکو بودم چه تمرین می کردم چه در لیست بودم چه در لیست نبودم، با همه وجودم کار کردم خیلی ها می توانند با وجدانشان این را جواب بدهند و همه هم شاهدند از بزرگان تیم تا کوچکترین بازیکن تیم و کادر پزشکی و از همه شان ممنونم و از هواداران ممنونم که تا امروز هرجا مرا دیده اند، همیشه به من احترام گذاشته اند و احترام دیده اند از من و از همه شان ممنونم. فقط همین را می توانم بگویم.

ممنون از تو میلاد باقری عزیز که امروز اینجا حاضر بودی و ممنون از مخاطبان طرفداری که تا این لحظه ما را همراهی کرده اند.